پادشاهی انتخابی بجای پادشاه انتصابی در صورت عدم رای به جمهوری دموکرات
با سلام و درود خدمت شاهزاده رضا پهلوی
پیام من به شما شاهزاده رضا پهلوی چیزی نیست جز پیشنهاد به شما مبنی برتمکین شما به پادشاهی انتخابی بجای پادشاه انتصابی منهای کاندیداتوری اینجانب. ذکر نمودم منهای کاندیداتوری اینجانب, زیرا که قسم یاد میکنم که هیچگاه در طول عمرم, خودم را کاندیدا و نامزد پادشاهی انتخابی نسازم تا شما و طرفداران شما در پادشاهی انتصابی و موروثی فکر نکنند که طرح پادشاهی انتخابی از سوی من به این خاطر بوده است که دل به کسب پادشاهی از راه کاندیداتوری بسته ام. گفتم پادشاهی انتخابی , زیرا که محاسنات پادشاهی انتخابی به مراتب بیش ازمحاسنات پادشاهی انتصابی و معایب پادشاهی انتخابی هم کمتر ازمعایب پادشاهی انتصابی است.وانگهی, پادشاهی انتصابی موروثی اگرچه زمانی موجود بود, اما اکنون چهل سال است که موجود نیست و درست یا نادرست به دست مردم ساقط شده است.
اما این دلیل بر این نمیشود که پس از دهها سال فاصله زمانی, پادشاهی انتصابی از نوع موروثی و مادام العمر دگر بار بر سر کار آید و بر مردم حکومت کند ! علاوه برآن پادشاهی خواهان موروثی که با آوردن مثال از پادشاهی های غرب اروپا به دنبال احیاء دگر بار پادشاهی موروثی و مادام العمردر ایران هستند باید گفت که میان پادشاهی انتصابی و پادشاهی کشورهای غرب اروپا هیچ تناسب و سنخیتی نیست, چرا که : اولا, هیچگاه هیچ یک از پادشاهی های کشورهای غرب اروپا به مانند پادشاهی ایران ساقط نشده اند که بخواهند پس از چهل سال دوباره بر سر کار آیند.!
ثانیا هیچگاه هیچ یک از پادشاهی های کشورهای غرب اروپا به مانند پادشاهی ایران, ریاستی نبوده اند بلکه همواره سمبولیک و تشریفاتی بوده وهستند وهم اکنون نیز زمزمه ها و حتی طرح هایی مبنی بر حذف همیشگی پادشاهی سمبلیک در تعدادی از کشورهای اروپایی برای برداشتن هزینه های اضافی که بر دوش مردم سنگینی میکند به میان آمده است.
حال چرا که پادشاهی انتخابی بجای پادشاهی انتصابی نه ؟! که در آنصورت قبول پادشاهی انتخابی بجای پادشاهی انتصابی از سوی پادشاهی خواهان انتصابی و موروثی, به واقع گامی است به سوی پذیرش تدریجی جمهوری دموکراتیک, چرا که درکی که در آنها از دو نظام جمهوری انتخابی و پادشاهی انتخابی و نه انتصابی حصول خواهد شد این خوهد بود که هر یک از دو نظام انتخابی در صورت پیروزی از صافی رفراندوم, شرایطی ایجاد خواهند کرد که نامزدها در همه مسولیت ها بطورمساوی و عادلانه و به روش دوره ای و با مشارکت همه مردم از صندوق انتخابات بیرون آیند, لذا نگاه ویژه و یا دادن حق ویژه به یک خانواده برای تصاحب پادشاهی دائمی, در حقیقت بی احترامی و نادیده گرفتن نه تنها به حق و حقوق همگان بلکه حتی خود آنان هم تلقی خواهد شد.
لذا اینجانب چهار رویا دارم و تنها در صورت تحقق این چهار رویاست که ایران به بهشت نه تنها مردم ایران بلکه مردم جهان تبدیل خواهد شد. علاوه بر آن, این چهار رویا در حقیقت مکمل یکدیگرند از یکسو, جهت تسریع آزادی و رهایی هر چه زودتر مردم ایران و از دیگر سو, جهت تسهیل استقرار صلح و امنیت هر چه بیشتر مردم جهان. در این نامه, تنها دو رویای من ذکر خواهد شد و دو رویای دیگرکه در موارد دیگر است و در خطاب به شما نیست در نامه دوم من خواهد آمد..
در اینجا, اولین رویای من که خواست حداکثری است در ابتدا آرزوی پیروزی و سپس اعلام رسمی جمهوری دموکراتیک بدنبال برگزاری رفراندوم از سوی مردم پس از رهایی ایران است, و اما دومین رویای من که خواست حداقلی است اولا,
اعلام رسمی پادشاهی انتخابی بجای پادشاهی انتصابی از سوی شما شاهزاده رضا پهلوی در نزدیک ترین زمان است و ثانیا, پس از آن نیز رقابت برای انتخاب تعیین نظام, تنها ازمیان دو گزینه انتخابی یعنی جمهوری انتخابی و پادشاهی انتخابی آنهم ازطریق برگزاری رفراندوم و همه همه پرسی است.
در هر حال, پس از رهایی ایران جز این نیست که با بهره گیری از متد علم سیاست, مدرنیته, زمان و عدالت, باید دو شکل از آینده نظام را خواه ریاستی و یا خواه پارلمانی به رفراندوم گذاشت که عبارت خواهند بود از جمهوری انتخابی و پادشاهی انتخابی که هر دو به شکل دوره ای و صندوق انتخاباتی خواهد بود در مورد جمهوری دموکراتیک که مترقی ترین و عادلانه ترین نظام مردمی است و به درست مورد تائید اینجانب هم است در اینجا مورد بحث من نیست.
و اما در مورد پادشاهی دوره ای و انتخاباتی که مورد بحث من است باید گفت که عادلانه آن است که پادشاهی انتخابی, جایگزین پادشاهی انتصابی گردد و برای تعیین پادشاه انتخابی هم باید به ابزار های دموکراتیک همچون برگزاری انتخابات ، آنهم بصورت دوره ای از میان همه مردم توسل جست و نه از میان یک خانواده ویژه و خاص آنهم از نوع انتصابی مادام العمر و موروثی! که در آنصورت, نه تنها که این خود نیزعین بی عدالتی است بلکه حتی بی احترامی به هر شخص حامی پادشاهی و تک تک مردم تلقی خواهد شد چرا که, .پس از آزادی ایران, چنانچه فردی از حق خود نسبت به دو اصل اساسی,انسانی و عادلانه , همچون انتخاب شدن و انتخاب کردن بی تفاوت بماند و یا آن دو را تماما مطالبه نکند, یعنی نخواهد که انتخاب شدن و انتخاب کردن بعنوان دو اصل اساسی حقوقی در کنار هم بصورت قانون در آید و یا اینکه نخواهد در رفراندوم ( همه پرسی ) به آن رای دهد و تنها برحقی چون انتخاب کردن و نه انتخاب شدن را در رفراندوم برای یک خانواده ویژه آنهم بصورت انتصابی موروثی و مادام العمر مطالبه و یا پافشاری نماید در آنصورت راهی جز این باقی نمی ماند که باید با چنین رویکرد فکری مبارزه کرد آنهم مبارزه فرهنگی ! و مبارزه فرهنگی هم جز این نیست که باید به این دسته یادآوری نمود که :
با سقوط رژیم اسلامی پس از گذشت ده ها سال سقوط پادشاهی که متاسفانه هر دوی آنها از نوع انتصابی و مادام العمربوده اند دگر بار مردم مختار نیستند که از طریق رفراندوم دست به انتخاب یک نظام از میان دو نظام ناهمگون یعنی یکی انتخابی و دیگری انتصابی بزنند بلکه مختارند که دست به انتخاب یک نظام از میان دو نظام همگون یعنی هر دو انتخابی بزنند , چرا که کسی که از حق خود برای انتخاب شدن بر پادشاهی انتخابی و یا بر ریاست جمهوری و یا نخست وزیری , چه ریاستی و یا چه پارلمانی آنهم به روش انتخاباتی و دوره ای چشم بپوشد و تنها بر حقی چون انتخاب کردن از میان دو نظام جمهوری و یا پادشاهی آنهم از نوع انتصابی موروثی و مادام العمر و آنهم برای یک خانواده ویژه اصرار بورزد.
این تصمیم به مانند تصمیم کودکی است که از روی کنجکاوی و ناآگاهی میخواهد خود را به داخل چاه عمیقی گرفتار نماید بی آنکه از عواقب دردناک آن که همانا مرگ حتمی است آگاه باشد, اما در این میان بزرگسالانی یافت میشوند که از نزدیک شاهد تصمیم نابخردانه آن کودک هستند و لذا وظیفه انسانی شان را در آن میبینند که برای نجات آن کودک, هر چه سریعتردست به کار شده و مانع وقوع حادثه شوند. در اینجا هر شخصی جز کودک بخوبی می فهمد که وظیفه بزرگسالان چیزی نیست جز مخالفت صد در صد نسبت به تصمیم کودکانه آن کودک و به دنبال آن هم نیز, کارعملی حتمی برای جلوگیری از عملی شدن تصمیم ناآگاهانه آن کودک به داخل آن چاه عمیق..
جناب شاهزاده رضا پهلوی
در پایان, خطاب انسانی اینجانب به شما این است اگر شما نمیتوانید ازکلیت پادشاهی چشم بپوشید اما حداقل میتوانید از پادشاهی انتصابی که حق پادشاهی را به صورت ویژه موروثی و مادام العمر, تنها به خانواده شما میدهد عبور کنید و بجای آن از پادشاهی انتخابی, حمایت و پشتیبانی بعمل آورید که به واقع حق پادشاهی را نه تنها بصورت دوره ای بلکه بطور مساوی و عادلانه , هم به شما و خانواده شما و هم به همه مردم ایران میدهد. در اینجا اگر شما حاضر به قبول این پیشنهاد انسانی که به واقع تمکین به ابتدایی ترین اصل از اصول حقوق بشر که همانا حق عادلانه مردم از نوع انتخابی است نشوید و همچنان برای کسب پادشاهی انتصابی اصرار بورزید و آن را حق مطلق خود و خانواده خود بدانید در آن صورت شما نشان خواهید داد که , مبارزه شما برای آزادی, دموکراسی و حقوق بشر, ادعایی بیش نبوده است چرا که:
اولا, شما نمیتوانید از یکسو خود را مدافع حقوق بشر بنامید و از دیگر سو, بجای مبارزه برای اعاده حق و حقوق همه مردم, تنها برای احیاء و اعاده تاج و تخت از دست رفته خانواده خود مبارزه نمایید, بطوریکه هم با نام مبارزه, اصرارنمایید که پس از رهایی ایران تنها باید دو شکل از نظام ناهمگون یعنی پادشاهی انتصابی و جمهوری انتخابی به رفراندوم گذاشته شوند چرا که مبارزه یک مبارز زمانی نام مبارزه به خود میگیرد که آن مبارز, مبارزه خود را تنها برای اعاده و بازگرداندن حق و حقوق همه مردم بطورعادلانه و مساوی بکارگیرد و نه, تنها و تنها برای باز گرداندن و اعاده تاج و تخت خویش! اگر شما میگوئید نه ؟ کافی است که از این آزمون عادلانه و مساوی عبور کنید که میگوید؛ نه به رقابت میان دو شکل از نظام ناهمگون چون پادشاهی انتصابی و جمهوری انتخابی در رفراندوم و بله به رقابت میان دو شکل از نظام همگون چون پادشاهی انتخابی و جمهوری انتخابی از طریق رفراندوم. در آنصورت چیزی که در آینده, مردم ایران در مورد شما قضاوت خواهند کرد اینکه شما در عصرسلطنت طلبان رادیکال و ارتدکس درگوشه و کنار جهان و ایران, دست به یک حرکت تاریخی جسارت آمیز توام با آگاهی بخشی زده اید که در همه حال, به نفع احوال مردم تمام شده است و نه به نفع یک خانواده ویژه به مانند خانواده شما, چرا که قرار دادن شرایط ویژه برای یک خانواده دریک چنین موقعیتی , نه تنها کلمه ویژه را غیر دموکراتیک و غیرعادلانه تبدیل خواهد کرد بلکه حتی برای شما و خانواده شما در میان مردم آگاه ومدافع عدالت, منتقد و دشمن سرسخت هم درست خواهد کرد, لذا برای شما سخت نیست که اولا, بپذیرید که آمریکا با توجه به تلاش دوستان شما برای به رسمیت شناختن شما به عنوان لیدر اپوزیسیون, اعلام داشته است که هیچ نظرمساعدی, نه تنها برای بازگشت پادشاهی بلکه حتی بر روی شما به عنوان رهبری اپوزیسیون هم ندارد. تا آنجاکه من اطلاع موثق دارم و ثانیا, تا زمانی که دیر نشده است و به اختلافات بیشتر میان اپوزیسیون دامن زده نشده است, به احترام برابری حقوق مردم, بپذیرید پادشاهی انتخابی مردمی را بجای پادشاهی انتصابی موروثی, تا پس از آن یکی از ناجیان و لیدران واقعی مردم ایران از سوی خود مردم ایران برای رهایی ایران باشید.
با احترام, منوچهر محمدی
زندانی سیاسی و حقوق بشری سابق در ایران و فعال فعلی صلح و حقوق بشری در امریکا