فرستاده ویژه فیگارو: پاتریس فرانسچی
ترجمه از فرانسوی: صلاح الدین بایزیدی
ترجمه از کردی: عارف سلیمی
حدود شش ماه پیش بود. چند صد شبه نظامی جبهه النصره - پیکارجویان وابسته به القاعده در سوریه- شبانه از ترکیه وارد کردستان سوریه شدند. آنها سلاحهای سنگین داشتند و آموزش دیده بودند تا به تشکیلات سیاسی و اجتماعی انقلابیون کرد، که به دنبال بیرون راندن نیروهای بشار اسد از سرزمینشان، به دست آورده بودند، ضربه بزنند؛ به تلاش آنها برای بنیاد نهادن کیانی خودمختار و متکی به اصول دموکراسی، برابری زن و مراد و محافظت از اقلیتهای دینی - از جامعه مسیحیان آغاز کردند. چنین تشکیلاتی برای آن دسته از اسلامگرایانی که از ایدولوژی بن لادن تغذیه می کنند و به ویژه در مناطقی که اخیرا به کنترل خود درآورده اند، قابل هضم نیست. در آن مناطق آنارشیسم و قانون جنگل حرف اول را می زند.
درگیری سرنوشت ساز در "سریکانی"به وقوع پیوست؛ شهری که بر روی دشتهایی عریض و طویل واقع شده و به رشته ای از کوهها تکیه داده است. نبرد کوتاه و دشوار بود. کردها جسور و با دیسپلین بودند و اسلامگراها را که در قالب دسته های نامنظم و پرجمعیت حمله می کردند، از بین بردند. در نهایت چند صد کشته دادند و در اوج خفت ناچار شدند به مناطق عرب نشین عقب نشینی کنند. چون توسط "گریلاهای زن"که به شکلی چشمگیر در صفوف نیروهای گریلا مبارزه می کنند و به یک سمبل تبدیل شده اند، عقب رانده شده بودند.
این رویداد توجه سیاستمداران و زمامداران غربی یا دست کم رسانه های بین المللی را به خود جلب نکرد و حق چنین نبود. چون آنها [کردها] نمونه و نیرویی اند که در ساختار موزائیکی سوریه جای گرفته اند. از این پس در حد فاصل بین رژیم دمشق و ارتش آزاد سوریه، کردها حضور دارند. نمایندگان جبهه ای به نام "خط سوم". این متحد طبیعی سوسیال دموکراتها، امروزه تنها عامل ثبات در "رآکتور هسته ایِ"خاورمیانه است که هر آن خطر انفجار آن به مثابه یک هیروشیمای نظامی- سیاسی می رود.
اما غرب کردها را فراموش کرده است.
سفر به کردستان سوریه مانند سفر به یک سیاره دیگر و به عبارتی همانند سفر به چمنزاری در وسط بیابان است. تصویری از آزادی و امید به آینده سه ملیون انسان در محاصره ناامیدی، ترور و .... .
این سفر شگفت انگیز با تلفن "احمد بامرنی"، از دوستان قدیمی کرد عراقی، آغاز شد. ما در سال ۱۹۹۱ در جریان جنگ اول خلیج فارس با هم آشنا شدیم. برای او روزهای سخت مقاومت بود. طی چند سال پس از آن، چند کار مشترک برای مردمش انجام دادیم. در نهایت جنگ پیروز شد، رهبرش به ریاست جمهوری عراق رسید و بامرنی هم مقام سفیری بلندپایه. هنوز هم "سرد"نشده است. از بغداد بازگشته و می خواهد در رابطه با آنچه در خاک برادرانش در سوریه روی می دهد، برایم حرف بزند.
پس از صرف ناهاری با هم، گفت: "تو باید به آنجا بروی. سراسر کردستان سوریه عملا آزاد شده است. تنها جایی است که دموکراسی در آن واقعا مستقر شده است. متاسفانه هیچکس درباره آنجا حرف نمی زند و کمکی نمی کند. این قابل درک نیست..."
کردستان سوریه به طول حدود ٨۰۰ کیلومتر در امتداد مرزهای جنوبی ترکیه تا عراق واقع است . آنسوتر و در بخشهای دیگر این مرزها، تا داخل ایران حدود سی میلیون کرد از مدتها پیش در رویای استقلال به سر می برند. آنها توسط سه ملت بزرگتر استثمار شده اند و هنوز هم تحت سیطره شان هستند:یعنی عربها، فارسها و عثمانیها.
درباره آنچه که به عربها برمی گردد باید گفت که کردهای عراق از ده سال پیش حاکم بر امور خود هستند و از آن زمان تاکنون به نوعی از خودمختاری، صلح، ثبات و رفاه رسیده اند که در مقایسه با سایر بخشهای این کشور قابل ستایش است. آنهم در حالیکه شیعه و سنی مدام از همدیگر می کشند. در رابطه با ایران و ترکیه نیز باید گفت که هنوز بهایی به کردها نمی دهند. اما آنچه که کردها در سوریه در حال تاسیس آن هستند، چیزی شبیه "کمیته دفاع ملی"یا "سی ان آر"است که در سال ۱۹۴٣ در فرانسه تشکیل شد. کمیته ای که تمامی سازمانها و گروههایی را که علیه نازیها مبارزه می کردند گردهم آورده بود. "سی ان آر"کردهای سوریه "هیات عالی کرد"نام دارد. این شورا هفده حزب سیاسی را علیرغم وجود اختلافات و کشمشکهای داخلیشان، کنار هم گرد آورده است. عمده ترین جنبش گریلایی، پ ی د، نیز پذیرفته است که نیروهایش در چارچوب این هیات منحصر به فرد و در عین حال نادر و سرنوشت ساز، فعالیت کنند.
و این آسان به دست نیامده است. پ ی د خواهر خوانده ایدولوژیک پ ک ک، حزبی به معنای واقعی کلمه، انقلابی است. برای سالیان متمادی با صبر و حوصله بسیار و بی سر و صدا نفوذ و قدرت خود را در میان اقشار مختلف جامعه کردهای سوریه گسترد. این حزب توسط هزاران مرد و زن کردی که دوشادوش پ ک ک در کوهستانهای ترکیه علیه آنکارا جنگیده اند، تاسیس شده است. آنها منتظر چنین روزی بودند. هنگامی که بهار عربی به سوریه رسید، آنان نیز برای به دست گرفتن قدرت آماده شده بودند.
احمد، دوست دیرینه ام مرا متقاعد ساخت تا بروم و آنجا را از نزدیک ببینم.
مرز میان کردستان عراق و سوریه از زیبایی خیره کننده ای برخوردار است؛ رشته کوههایی با دشت متصل به آن که تا چشم کار می کند امتداد دارد. رود اسطوره ای دجله با آبهای خروشانش دو طرف مرز را از هم جدا می کند و از انظار محو می شود تا به رود فرات و خلیج فارس برسد. اینجا قلب مزوپوتامیای کهن است؛ جایی که انعکاس زلال آب با رنگهای رنگین کمان در نبرد است.
نشانه و سمبول دنیای جدید، پلی است که توسط کردهای دو طرف مرز ساخته شده است. اینجا قبلا چیزی وجود نداشت. این پل هم بیشتر جنبه سیاسی دارد تا فنب و اقتصادی و نشانه خواست کردها برای یافتن سرنوشتی مشترک و متفاوت از کشمشکهای تاریخی شان می باشد. پل می جنبد، صف کامیونهایی که از عراق آذوقه و خوراک به سوریه می برند، از روی آن عبور می کنند. در آن باریکه مرزی، سنگ بنای گذرگاهی مدرن به وسیله بلودرزها در حال تاسیس است و از هم اکنون هم بساط عوارض گمرکی در داخل اتاقکهایی که با عجله تعبیه شده اند، برپاست.
کردستان آزاد شده سوریه باید بتواند روی پای خودش بایستد. هیات عالی کرد نیز که امور را سرپرستی می کند خود از همه چیز محروم است.
وقتی که از کسانی که برای حکومت نوپا کار می کنند یا برایش مبارزه می کنند، در مورد حقوق ماهیانه شان می پرسیم، همگی از قاضی گرفته تا مسئول اداری یا مهندس، پاسخ می دهند که "فعلا هیچ، شرایط سخت است و پول کم. فعلا باید منتظر بمانیم...". از آنجا که به نظر می رسید که همه چیز خوب پیش می رود، به این قبیل سوالات خاتمه دادیم. کردها از کجا حمایت می شوند؟ محرمانه است. انسانها به ویژه آنانکه مدت مدیدی شورشی بوده اند و مخفیانه زیسته اند، خوش ندارند مسایلشان را برملا کنند....
در روزهای آتی، بخش اعظم کردستان را که دو برابر جزیره کرس مساحت دارد و جمعیتی دو میلیونی را در خود جای داده است، گشتم. برای من مشکل بود باور کنم که در داخل سوریه ای سرشار از آتش و خون هستم که تلویزیونها هر شب نشانش می دهند. صلحی فراگیر بر این منطقه حکمفرماست و احساسات میهن پرستانه از هر سویی به چشم می خورد. آنها یکشنبه ها را به تفریح و گردش سپری می کنند. به ارتفاعات می روند و در این آغاز فصل گرما بستنی می خورند و شبها در قهوه خانه ها دور هم جمع می شوند.... خلاصه، آنان توانسته اند در مناطق تحت کنترل خود مانع وقوع جنگ داخلی و گسترش جرم و جنایت بشوند. در اینجا هر چیزی در یک مقطع زمانی غیرقابل انتظار از نو سامان داده شده است. از پایین به بالا؛ و شوراها نیز برای اداره زندگی روزانه و حل کمبودهای بیمارستانها و مدارس تلاش می کنند.
نکته دیگر جالب توجه آن است که روز به روز بر شمار مسیحیانی که به اینجا می آیند، افزوده می شود. همه کسانی که تا پیش از جنگ، سریانی، ارمنی، ارتدوکس و یا کاتولیک بودند به علاوه کسانی که از ترس انتقامجویی اسلامگراها فرار کرده اند و به تنها جایی که امنیت شان تامین می شود و مورد حفاظت نیروهای ی پ گ است، پناه آورده اند. وقتی که نظر مسیحیان را در این خصوص می پرسیم، پاسخشان کوتاه است: "پیشتر فقط آزادی دینی داشتیم اما اکنون از هر نوع آزادی ای برخورداریم..."
سرانجام ما با احساسی توام با تردید از این سفر بازگشتیم. چه کسی چشم دیدن کردها را که تجارب موفق سیاسی ای از سر گذارنده اند و در حال گسترش به بیرون و به ویژه ترکیه هستند، دارد؟ هیچ کس. امروز اما کردها تنها جناحی هستند که توانسته اند نقش میانجی را در جنگ خونین بین شیعه و سنی در سوریه داشته باشند و همچنین به مانعی محکم در برابر گسترش اسلام رادیکال در منطقه تبدیل شده اند.
زنان همه جا حضور دارند، به عنوان نمونه در صفوف نیروهای نظامی
مشارکت زنان در ساختار قدرت، پیشه همیشگی کردهای سوریه و همزمان یکی از شگفتیها در خاورمیانه ای سراسر مذکر است. از جمله اقدامات اولیه کردها پس از بیرون راندن نیروهای دمشق، الغای قانون چند همسری و همچین الغای کلیه قوانین ضد زن و در کنار آن اعلام برابری زن و مرد بود. این ایده از آنجا نشات گرفته است که شایسته نیست یک ملت نیمی از نیروی حیاتی خویش را منزوی کند. این مساله حساسیت سنتیهای اطراف را برانگیخت. اما جامعه کردها آن قدر توسعه یافته است که بتواند این مرحله را با کمترین موانع پشت سر بگذارد. از سوی دیگر نیروهای پ ی د از سوی زنان فرماندهی می شوند و تعداد زیادی از زنان در هیات عالی کرد حضور دارند. بسیاری از آنان قاضی، پلیس، معلم و مسئول هستند و جسارت و شجاعت خود را در عرصه مبارزه به اثبات رسانده اند. در حال حاضر زنان یک نیروی نظامی مخصوص به خود دارند که "ی پ ژ"نام دارد و از سوی خود آنان فرماندهی می شود.
رهبران سه میلیون کرد سوریه
کسی در غرب آنها را نمی شناسد. با وجود این فردا در صحنه سیاسی خاورمیانه بر روی رهبران کردستان سوریه، حساب باز خواهد شد. صالح مسلم مرد قدرتمند این بخش از کردستان، روشنفکری آگاه است که از سالها پیش برای حقوق کردها مبارزه می کند. وی اکنون به همراه آسیه عبدالله، زنی با شخصیت ویژه که تمامی مراحل مبارزه زیرزمینی را تجربه کرده، رئیس پ ی د است. از دیگر رهبران عمده، در میان زنان "صنم محمد"و "الهام احمد"و در میان مردان نیز "احمد السلام"و "آلدار خلیل"- که یک دستش را در جنگ از دست داده است- هستند. سه میلیون کرد برای گسترش نهادهای دموکراتیک و آزادیهای بنیادین؛ همچنین برای تشکیل سوریه ای فدرال که در ان فرهنگ آنها تضمین شده باشد، چشم به این افراد دوخته اند.
کردها به منظور تامین امنیت عمومی در سرزمینشان، یک آموزشکده پلیس یا نیروهای "آسایش"تاسیس کرده اند. این زنان جوان فعالیت رسمی را با مراسم ادای سوگند به کلاشنیکوف و کتابی از اوجالان (رهبر فکری اوجالان، رهبر فکری پ ی د) آغاز می کنند. در پی ظهور گروههای تندرو اسلامی، مناطق آزاد شده کردستان سوریه به مامنی برای مسیحیان تبدیل شده است. تصویری از داخل کلیسای حضرت مریم در شهر دیرک. اندوهی توامان با احساس عزت و افتخار در سیمای مادرانی که فرزندان گریلایشان در نبردها کشته شده اند، کاملا پیداست. نمونه ای از مراسم یادبود کشته شدگان در منطقه دیرک واقع در شمال شرق سوریه.