سی سالگی رهبری یک دیکتاتور
یکم ؛ تفاوت دو رهبر : کاریزمای طبیعی – کاریزمای ساختگی
خمینی ، از زهدان مرجعیت شیعه و رهبریت سیاسی به گونه طبیعی ، در فرایندی انقلابی ، به عنوان رهبر کاریزما زاده شد .
خامنه ای ، نه مرجع تقلید بود و نه مجتهد جامع الشرایط . و در سیاست رقبایی دا شت از وی یک سر و گردن ستبر تر .
هر چند که سال پیش از این ، خمینی شرط مرجعیت را برای رهبری حذف کرده بود .
برای قبضه کامل قدرت ، رهبر نو پا ، با دو مشکل اساسی روبرو بود ؛
١- چه گونه به فرایند کاریزما آفرینی دست زند ؟
٢- چه گونه موانع و رقبای سیاسی ( رفسنجانی , منتظری ، جناح چپ ، خط امامی ها , …) و نهادهای نظارتی بر رهبر( مجلس خبرگان) و رقبای فقاهتی ( منتظری ، یوسف صانعی ، موسوی اردبیلی ، روحانیت سنتی حوزه و …. ) را کنار بزند؟
دوم ؛ تغیر ساختار قدرت توسط رهبر نو پا
رهبر نو پا ، برای حل این دو مشکل ، تغیرات پایه ای در ساختار حاکمیت را بدین گونه در دستور کار خود قرار داد و مهندسی نمود :
١- تبدیل بیت رهبری به ستاد قدرت و حکومت .
٢- عقیم کردن نهاد نظارتی بر عملکرد رهبری ؛ خنثی سازی مجلس خبرگان
٣- کادر سازی – جریان پروری – مداح سازی ( استفاده از مداحان برای افزایش روحیه انقلابی گری و جنگ طلبی شیعی و پایدار کردن حامیان ولایت . مداحان به سرعت در حال تبدیل شدن به یک طبقه سیاسی قدرتمند هستند.)
٤- کنترل نهاد روحانیت و حوزه در مکتب تهران و مکتب قم و نیز خنثی سازی مکتب نجف
٥- مهندسی کردن و کنترل نهادهای انتخابی – مقتدر کردن شورای نگهبا ن
٦- سازمان دهی حامیان , پرورش ذوب شدگان و آموزش عقیدتی “انقلابیون شیعی ” با ایجاد نهاد فرهنگی در بیت
٧- کنترل کامل حلقه های نظامی با ایجاد نهادهای سپاهی – نظامی در بیت
۸- کنترل کامل حلقه های امنیتی با ایجاد نهادهای امنیتی – اطلاعاتی در بیت
سوم ؛ تبار شناسی “بیت مجتهدین و مراجع “
در تاریخ شیعه ، در دورانی که تعامل و همزیستی در بین شریعت مداران و سلاطین نبود ، ” بیت ” مامن و پناهگاهی شرعی در برابر دربار بود . اما به مفهوم کلی تر ؛ ” بیت ” مجتهدین و مراجع ، محل دریافت وجوهات شرعی و تقسیم شهریه طلاب علوم دینی بود . اگر پادشا هان “ظل اله “و “فره ایزدی ” بود ند و در دربا ر پرشکوه و جلال خود بار عام می دادند و کشور داری می کردند، مجتهدین و مراجع ، بدون تاج و تخت ، با ابزارهای مدنی ، [همچون قضاوت , دفتر داری و دریافت وجوهات شرعی] از ستاد فرماندهی خود به نام “بیت ” ، به دنبال مقلدین بیشتر بودند . تا بدین گونه اعتبار فقاهتی خود را گسرده تر بنمایند . ” بیت ” پر رفت و آمد تر ، دال بر مشروعیت و مقبولیت بیشتر “علما ” بود .
چند نمونه از تاریخ شعیه بیاوریم که بدانیم “بیت مجتهدین و مراجع ” با سلطان و مراکز قدرت سیاسی چه رابطه ای داشته اند و در رونق تشیع چه می کرده اند و در کسب مشروعیت از خلایق و کسترش مریدانشان چه اقداماتی می کرده اند :
١- در دوره صفویان : ” بیت باقر مجلسی ” , همدم سلطان بود . در اشاعه تشیع و ظل اله بودن سلطان نقش اساسی دا شت . یکی از ارکان اساسی تیبیت قدرت و مشروعیت دربار بود
٢- در دوران پهلوی اول : در سال ۱۳۰۰ دو واقعه مهم به وقوع می پیوندد؛
نخست اینکه حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از اراک به قم مهاجرت می کند. دوم اینکه سردار سپه پایگاه خود را در مسایل و امورات مختلف مملکتی مستحکم می سازد. هر دو در کار خود قدرتمند و تاریخ ساز بودند ؛
اولی در “امور دینی” تغییرات اساسی به وجود آورد و دیگری در “کشورداری”. با ورود شیخ عبدالکریم حائری به قم،” بیت آقا ” مرکز قدرت شریعت می شود . ” بیت ” به مدرسه علمیه فیضیه رونق می دهد و شهر فراموش شده و عقب مانده قم تبدیل به یک مرکز بزرگ تعلیم مجتهد و آخوند و محل تجمع مراجع تقلید درجه یک می شود. از آن تاریخ به بعد، علمای مذهبی و مراجع تقلید شیعه که ساکن عتبات عالیات !! بودند آنتن های خود را به طرف قم هدایت می کنند و از برکت سر ” بیت شیخ عبدالکریم” ، حضرت معصومه و بارگاه اش به رونق می رسد و قم از یک شهر مهجور و فراموش شده به دومین شهر سیاسی ایران تبدیل می شود.
شیخ عبدالکریم حائری مجتهدی بانفوذ بود که تحصیلات خود را در نجف به اتمام رسانده بود و “اجازه اجتهاد” گرفته بود. از سال ۱۳۰۰ تا سال ۱۳۱۵ شیخ عبدالکریم مجتهد درجه اول بود.
سه دوره در مناسبات رضا شاه و ” بیت شیخ عبدالکریم” می توان جست :
٢-١- دوره ی توجه ی تاکتیکی رضاخان به شیعه گری و ” بیت شیخ عبدالکریم” : از سال ۱۳۰۰ آغاز می شود و در سال ۱۳۰۷ به افول می نشیند. این دوره را باید دوره “همکاری علما و حکومت” نام نهاد.
٢-٢- دوران مناسبات سرد بین رضاشاه و ” بیت شیخ عبدالکریم” (از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۲)
٢-٣- دوران مشاجرات نیمه قهرآمیز بین رضاشاه با” بیت شیخ عبدالکریم” و علمای قم(۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰)
٣- در دوران پهلوی دوم
“بیت آیت الله بر وجردی ” همیشه از سیاست پر هیز می کرد و با شاه به مغازله می پرداخت .
چهارم ؛ بیت خمینی
با تکانه ی ٥٧ ، واژه ” بیت ” بر سر زبان عام و خاص افتاد و از حوزه مذهبیون بیرون آمده و در فرهنک سیاسی ایران جایگاه ویژه ای جست . ساختار ” بیت خمینی ” بسیار ساده و متشکل از حدود ۵۰۰ نفر بود. وی اساسا در امور روزمره دخالت چندانی نکرده و فقط در موارد اختلاف بین سیاستمدا ران و یا رویدادهای حساس مانند ایران گیت، انتخابات مجلس سوم، قبول قطعنامه ۵۹۸ و …. اعلام موضع میکرد . اعضای بیت آیت الله خمینی مانند بیت سایر مراجع ، بیشتر از سابقه حوزوی برخوردار بوده و نفوذ سیاسی چندانی بر وی نداشتند. ” بیت خمینی ” ستاد قدرت نبود , بلکه قدرت در کاریزمای خمینی نهفته بود و با یک اشارت انگشت ، زیر و بن را جا بجا می کرد .
پنجم ؛ راز و رمز های تبدیل بیت رهبر دوم به ستاد قدرت
نبود کاریزمای خامنه ای ، فقدان کفایت مرجع و مجتهد بودنش ، حضور رقبای کار کشته تر از وی در زمینه شریعت و سیاست و افزون خواهی او و ادله دیگر ، خامنه ای را به سمت و سوی یک نوع از توهم گرایی ولایت و جباریت مقدس و گسترش تخیلی تشیع هدایت نمود . پس ؛
هر آینه ضرورت معماری یک ستاد فرمان روایی قدرت به عنوان ولی امر مسلمین جهان را لازم دانست . “بیت ” این نقش بارز را به عنوان کآنون و ستاد قدرت ایفا کرد . هر چند که از نخستین روز ولایت رهبر نوپا پیشبرد این امر پروژه اصلی بود , اما بر پایه ضرورت ها و اولویت ها مسیر صعودی خود را نا هموار و پر نشیب و فراز طی کرد . نهاد های بیت بر پایه نیازهای کلان شکل گرفت و به مرور زمان نقش فرمان دهی را بر نهاد دولت ایفا کرد و بدین گونه نهاد دولت و مجلس را به حاشیه رانده یا زیر سلطه خود نهاده و با تسلط بر اهرم های قدرت ، بازیگر اصلی بازی بزرگان د ر جمهوری اسلامی شد . پدیده هایی همچون راست افراطی ، عنا صر زاده شده از زهدان بیت ولایت بود که بنا به خواسته و امر رهبر جایگاه خویش را در بازی بلوک قدرت می جستند . نهادهای دهلیز وار و ساختار تو در تو و پیچیده همچون یک دولت پنهان در سپهر سیا ست ایران نقش اصلی را ایفا کرد و آین نهاد ها معماری شد :
۱- نهاد اطلاعاتی
نهاد اطلاعاتی کلیه بخش های رسمی اطلاعاتیکشور [ همچون وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه] رازیر نظر دارد و هدایت می کند . سیاستهای کلان امنیتی کشور در این بخش تعیین میشود و اعضای این بخش بیشترین تعداد را در اتاق فکر رهبر دارا می باشند. سرپرستی این بخش در تمام طول زمامداری آیت الله خامنه ای ، برعهده حجّت الاسلام میر حجازی بوده است. روح الله حسینیان(رئیس مرکز اسناد انقلاب)، فلاحیان(وزیر سابق اطلاعات)، قاسم سلیمانی(فرمانده سپاه قدس )و شفیع( معاون سابق وزارت اطلاعات) از اعضای دیگر این بخش میباشند.
۲-نهاد نظامی
نهاد نظامی زیر نظر تنی چند از فرماندهان سپاه ، به سیاستگذاری های کلان نظامی ، دسته بندی و تحلیل دادههای نظامی ، برنامه هسته ای و جابجایی فرماندهان نیروهای نظامی میپردازد.
۳- نمایندگی های ولیفقیه و بخش عقیدتی سیاسی :
نمایندگیهای ولیفقیه در دوران رهبری آیت الله خامنه ای گسترش فراوانی یافته و به امور زیر مشغول شدند:
نظارت بر کلیه پرسنل سپاه و به ویژه فرماندهان آن - افزایش قدرت حفاظت اطلاعات سپاه - ایجاد قرارگاه ثار الله و گردانهای عاشورا و الزهرا-
پایه گذاری هادیان سیاسی توسط معاونت سیاسی سپاه به منظور تاثیر گذاری بر فرایند انتخابات و سیاست های کلان - افزایش قدرت اطلاعات سپاه - ایجاد قرارگاه ثار الله و گردانهای عاشورا و الزهرا به جهت مقابله با ناآرامی های خیابانی و مدیریت امنیت پایتخت و کنترل شهر تهران
و نیز ایجاد نهادهای دیگر همچون نهاد فرهنگی و نهاد مالی و ......
ششم ؛ چرا شورای نگهبان پر قدرت شد ؟
این شورا در طول دوران آیت الله خمینی نقشیحاشیهای برخوردار بود و خمینی در موارد اختلاف بین این شورا با دولت و مجلس وقت ، عموما طرف دولت و مجلس را می گرفت. در دوران رهبر جدید موازنه قوا به نفع این شورا عوض شد و این شورا از تعیین صلاحیت نمایندگان خبرگان و مجلس شورای اسلامی گرفته تا سد نمودن مصوبات مجلس و دولت را به عهده گرفته و به مهمترین ابزار رهبری نظام در کنترل نهادهای انتخابی تبدیل شد.
بنابراین خامنه ای با ارایه قدرت به شورای نگهبان توانست مصوبات مجلس را ( به ویژه مجلس ششم ) کنترل نموده و انتخابات را مهندسی و هدایت نماید .
هفتم ؛ چرا نهاد نظارتی خبرگان کم قدرت شد ؟
همانطور که اشاره شد فقدان شرط مرجعیت، آیت الله خامنهای را در موقعیت آسیب پذیری قرار داده بود. اولین گام در استحکام پایههای رهبری، از اثر انداختن همان مجلس خبرگانی بود که وی را در میان انبوه اما و اگرها در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ انتخاب نموده بود. برای حصول به مقصود , نحوه گزینش کاندیداهای این مجلس عوض شد. و بر اساس مصوبه ای جدید، کار گزینش نامزد ها ، به شورای نگهبان منتخب رهبر سپرده شد. این تغییر در عمل انتخابات خبرگان را به یک دور بسته تبدیل نمود . به طوریکه صلاحیت نامزدی آنانیکه موظف به بررسیصلاحیت رهبری و زیر مجموعه او بودند، توسط گروهی تائید می شد که خود منصوبین مستقیم رهبری بودند. انتخابات مجلس خبرگان دوم و انتخابات پس از آن، درستیاین نگرانیرا در عمل به اثبات رساند و بسیاری از داوطلبان روحانی غیر همفکر، از شرکت در انتخابات این مجلس باز ماندند و عملا این مجلس از انجام وظیفه اصلیخود که نظارت بر رهبر و نهادهای رهبری بود، باز ماند.
هشتم ؛ قوه قضاییه و مثلث شوم
این قوه به طور کامل زیر نظر ولیفقیه میباشد. روند کنترل این قوه فقط به انتصا بات خطیو سیاسی رؤسای آنمحدود نشده است بطوریکه بخشهای دیگر آن(مانند دادستانی تهران) عملا به صورت مستقل عمل کرده و مستقیماً از بیت دستور میگیرند. در دوران ولایت خامنه ای قوه قضایه توسط سه نفر ( مثلث شوم ) اداره می شده است که رهنمود خود را از بیت می گیرند این سه نفر عبارتند از : ابراهیم رییسی , محسنی اژه ای و رییس قوه قضاییه وقت (اکنون ابراهیم رییسی ) .
ابراهیم رییسی و محسنی اژه ای پیش از آن که بتوانند به تحصیلات حوزوی خود ادامه دهد با امواج انقلاب روبرو شدند و به زودی به عنوان طلبههای نوآموز مدرسه حقانی به توصیه بهشتی و قدوسی همراه با حسینعلی نیری، علی رازینی، مصطفی پورمحمدی، علیاصغر میرحجازی، غلامحسین رهبرپور، علی مبشری، روحالله حسینیان، علی فلاحیان ، و … به دستگاه قضایی پیوستند .
این عده جزو هفتاد طلبه ای بودند که با هدف کادر سازی و تامین نیروهای رژیم تازه به قدرت رسیده توسط بهشتی به تهران فراخوانده شدند. بهشتی طی یک دوره آموزشی آن ها را آماده به عهده گرفتن مسئولیت های مختلف به ویژه در ارگان های قضایی و امنیتی کرد.
=======
پی نوشت :
بسیاری از آمارها و اطلاعات این گزارش از منابع وب سایتی ارگان های وابسته به حکومت و سپاه گرفته شده است
برای آگاهی بیشتر به کتاب ” هاشمی بدون روتوش ” از صادق زیبا کلام و فرشته اتفاق و کتاب های ” پدر خوا نده و چپ های جوان ” و ” پدر خوا نده و راست های جوان ” از محمد قوچآنی و کتاب ” شیعه در تاریخ ایران : شیعه چه می گوید و چه می خواهد ؟” از “دکتر رضا نیازمند ” مراجعه کنید.