روابط ایران و آمریکا
مذاکر ه با امر یکا امکان دارد ؟
( این مطلب 4 سال قبل نوشته شده و به مناسبت چهلمین سال اشغال سفارت امریکا مجدد منتشر میشود ) «ضیاء مصباح »
امریکا بعد از سالها در یافته که ابرقدرتی جهان درشرایط جدید مخصوصا در منطقه پر تشنج خاور میانه براحتی کذشته امکان پذیر نیست و در عین توجه به سوی اقیانوس آرام ،در این بخش از گیتی به دنبال متحدی قوی می گردد تا آرامش این منطقه بسیار حساس و ژیو پو لیتیک را حفظ کند، در شرایطی که ترکیه یا عر بستان توان لازم را برای ایفای این نقش ندارند ، ایران مهم ترین کشور مطرح و به دلایل گوناگون مقدم مینماید .
ضمنا دولت های امریکا وایران هر چند در حالت کشمکش اند اما در مورد عراق و در مخالفت با طالبان واخیرا داعش با هم همکاری علنی یا رسمی که باعث حرف و حدیث های بسیار شد ،داشته اند و از همه مهمتر مذاکرات مربوط به توافق هسته ای .
از نظر اطاق فکر درون دولت امریکا ، این متحد در منطقه باید ویژگی هایی داشته باشد که منافع دو طرف را تضمین کندو این تمایل در امریکا به دلا یل فراوان منجمله : فر هنگ دیرین ،هوش ،اندیشه و کثرت جوانان تحصیلکرده ،نقش ایران در منطقه ،امکان سرمایه گذاری،شرایط جغرا فیایی و.... برای جلب همکاری کشورمان ، در حال قوت گرفتن است .
در مو قعیت فعلی که انتخابات مجلس دهم در پیش ا ست ، مجمو عه انانکه ادامه حفظ مو قعیت شان به ادامه بحران مو کول و گره خورده است و اگر بتوانند از هیچ عملی حتی برکناری ظریف به بهانه های عجیب مثل چرایی دست دادن ، یا نفی بر جام ،تضعیف روحانی به دلیل اشاره به سازش امام حسن و انچه که اخیرا در دیدارها به ان اشارت رفت و....ابا یی ندا شته ، نمی خواهند و چنانچه فرصت یابندنمی گذارنداین رابطه شکل گیرد .
افراد اگاه ،دلسوز و عاقلی که در درون نظام فعا ل وازنفوذ مناسب بر خوردارند بایستی ،نگرانیهای رهبری را در این رابطه کاهش داده ، عرصه را بر انانکه ،امریکا هراسی را تبلیغ و بر طبل مما نعت های بی دلیل می کو بند،محدود کرده و با استدلال اصولی منطبق با منافع ملی راستین ، مانع تفکر قطع مذاکرات و منع روابط با کشور امر یکا که خواهی نخواهی کد خدای گیتی بشمار میرود ،بشوند وچنا نچه این رابطه براساس منافع متقابل شکل بگیرد که با وابستگی و سر سپردگی متفاوت است..... دولت ایران باید به ازادی های مند رج در قا نون اساسی ، که ضرورت زمان و خواسته اکثریت اگاه و خا موش درون کشور میباشد بیشتر و بمفهوم واقعی پای بند باشد .
برژنیسکی در کتاب "فرصت دوباره"به همه این مسائل در منطقه اشاره کرده ، در حقیقت مانیفست دولت اوباما در این کتاب منعکس وبه نقش و اهمیت ایران به خوبی پرداخته شده است .
به نظر می رسد امریکا موفق شده از سیاست مداخله مستقیم، که از دوره بوش پسر شکل غالب در روابط خارجی امریکا بود ،فاصله بگیرد و به سوی مهارتند روی هاو کنترل همه جانبه کشورها در راستای منافع ملی خود وتو سعه دمکراسی پایدار، تغییر جهت دهد.
در این راستا ایران نقش مهمی درماههای مانده ازعمر دولت اوباما بازی خواهد کرد که گاه می تواند به عنوان متحد تاکتیکی امریکا مورد محاسبه قرار گیردو نقشی مهمتر از عربستان انهم بعد از حمله به یمن و فا جعه منا بازی کند؛نقشی که البته پیچیده خواهد بود. این رویه در حال محک زدن از سوی امریکا و ایران است ،هر چند در این مورد علائم و سخنانی که مصرف داخلی دارد، در رابطه با قطع مذاکره صادر و تبلیغ میشود .
امریکایی ها زمانی که متوجه شدند در سوریه نمی توانند بر روی مخالفان تندرو اسد حساب کنند ، بازی پیچیده ای را آغاز کردند که در نوع خود قابل تامل است واین سیاست در مصر هم به شکل دیگری اعما ل شد، مجموعه این سیاست ها به نفع دولت اسرائیل هم تمام می شود ( البته توسط مخالفان ) و در صورت موفقیت کامل این سیاست، اسرائیل نقش مهم خود را در منطقه برای امریکا از دست می دهد..... زمانی که قدرت تندروها در سوریه افزون شد، مانور امریکا آغاز گردید که منافع ایران را همراه داشت، وعربستان در این مانور شکست خورد.
نا بودی سلفی ها همزمان با تضعیف اسد همه ماجرا نیست، چرا که امریکا اجازه داد تا حزب الله، که جریانی تروریستی از سوی غرب اعلام شده، وارد سوریه شود و به کمک رژیم اسد سلفی های تند رو را از مراکز سلاح شیمیائی دور کند، بعد ازاین عمل حزب الله از سوریه خارج شدو امریکا توانست بدون حمله به سوریه، سلاح های شیمیایی آن کشور را نابود کند .
امریکا در وضعیت فعلی باور دارد که یک رژیم تضعیف شده بهتر از یک حکومت سلفی در سوریه خواهد بود، ایران هم از این معامله پیچیده سود خواهد برد، هر چند تصمیم پو تین و حملات هوایی رو سیه با ابعاد مختلفی که دارد ، گذشت زمان بیشتری جهت قضاوت را می طلبد.
ضمنا دولت فعلی عراق باید تقو یت گردد تا امریکا از فشار خلاص شود، این وِیژگی به نفع ایران است لذا هر دو کشور به دنبال کمک به این دولت هستند ،و به همکاری امنیتی با هم نیاز دارند،همچنا نکه امریکا به ثبات در افغا نستان نیاز دارد و ایران می تواند به ثبات در این کشور کمک کند،در این کشور طالبان مهار ناپذیر اند و بازی عربستان و امریکا با طالبان ریسک بیشتری دارد، تا بازی و معامله با ایران، چرا که طالبان مسئولیت پذیر نیستند ، اما ایران به هر حال دولت همسا یه ونسبتا قو ی است.
در لبنان وضع پیچیده است، سلفی ها غیر قابل مهار وحزب الله قابل مهار تراند، چون با رهبری واحد به ایران نیاز دارد.
در این میان باید :کشمکش دو کشور ایران و عربستان ،تضاد شیعه و سنی ،حوادث یمن ، ماجراهای مناو..... هم مرور شود، این بهترین وضعیت برای اسرائیل در منطقه است و امریکا در صورت کنترل این جدال ،از آن سود خواهد برد.
عربستان نگران بهبود روابط ایران با امریکا بعد از اجرای بر جام است ، همان سیاست توصیه شده ایرانی صاحب نظری بنام رضا نصر به اوباما ، که در قالب سیاست همراهی با شیعه در برابر اهل سنت در منطقه مطرح شد، اجرای این توصیه عربستان را در منطقه نگران می کند.
نباید فراموش کرد که امریکا که همواره توانسته اعراب نگران را به دنبال خود بکشد، از این لحاظ چندان مشکل ندارد اما با هوشیاری ایرانیان با فر هنگ غنی و ارامش نسبی که بهر حال نشات گرفته از تدبیر دولت فعلی است ، باید سیاست پیچیده ای در پیش بگیرد.
غرب با یک تیر دو نشان زده؛ هم اسرائیل را از دسترس توجه کشورهای مسلمان دور کرده و هم جدال در خاورمیانه را به دلیل رفتار نادرست عربستان و ایران به جدال میان مسلمانان کشانده است.
عربستان سعودی در صورت توافق تاکتیکی امریکا با ایران، بازنده می شود. اما این همه ماجرا نیست چرا که سیاست خارجی ایران دارای نوسان های شدید است و سیاست خارجی اوباما در امریکا هم مخالفان زیادی دارد، مجموعه عواملی منفی نیز در این مبحث مطرح میباشد،به عبارت دیگر در داخل ایران ، در منطقه و در درون حاکمیت امریکا زمینه به هم خوردن رابطه ایران و امریکا وجود دارد.
دو سیاست خارجی از آغاز انقلاب در کشورمان مطرح میباشد : اول /- دموکراسی و منافع ملی در خدمت قدرت منطقه ای شدن ایران دوم / - قرار گرفتن قدرت منطقه ای ایران در خدمت منافع ملی و دموکراسی / در کنار این دو نگاه غالب گرایشات بینا بینی هم وجود داشته ، نگاه مهندس بازرگان موید دید دوم و نگاه رهبر انقلاب موید دید اول است ،منتها با فراز نشیب هایی ،دولت های بعد ی گاه نزدیک به سیاست اول یا دوم بوده اند ،اما زمانی گذشته و تجربه فراوان حاصل شده که قابل اعتنا بوده و می توان با عنایت به آن ، راهبرد جدیدی انتخاب کرد، در شرایط فعلی روحانی تمایل دارد که با سیاست تعامل با جهان ،بر نقش منطقه ای ایران صحه بگذارد و از مرحله ستیز با غرب خارج شود، این سیاست آغاز خوبی است که می تواند با سیاست اوباما همراه شود و در عمل تندرو های امریکایی را در انزوا قرار دهد و زمینه را برای پیروزی دمکراتها در انتخابات سال اینده امر یکا بسهم خود فراهم سازد .
در این وادی، جامعه مدنی ایران و اپوزیسیون فهیم ، اگاه و دلسوزداخلی می تواند با روحانی همراه شود و برلزوم فضای باز داخلی تاکید و این دو را لازم و ملزوم هم بداند، به این دلیل که ایران به ثبات در سیاست خارجی خود نیاز دارد و این ضرورت با کو شش همه دلسوزان وطن در ما ههای مانده به انتخابات اسفند ماه و سعی در همراه شدن مجلس با دولت با انتخاباتی بدون حو اشی ،جدل ، یکسو نگری و....میسر خواهد بود ،البته این سیاست به معنی تغییر بنیادین موافق با سیاست خارجی امریکا ،نیست ، در این رابطه برژینسکی ( معمار سیاست خارجی دولت امریکا ) معتقد است امریکا باید با قوانین بین الملل همراه شود .
این همه ماجرا نیست چرا که سیاست مدیریت دشمنی با امریکا در میان صاحبان قدرت در ایران هم طرفدار دارد، این نگاه در امریکا هم پر طرفدار و قدرتمند است، پس هم راهبرد جدید دولت امریکا و هم راهبرد دولت روحانی با موانع روبرو است، چنانچه ایران و امر یکا هراسی رابتوان از سیاست های افراطی و شعارهای متقابل طرفین حذف کرد وصول به هدف سر یعتر خواهد بود .
لذا تنها راه ممکن که می تواند جریان راست افراطی در ایران را عقب بزند و راست سنتی را هم از مدیریت دشمنی با امریکا به تغییر بکشاند :حمایت قدرتمند و مستمر جامعه مدنی از راهبرد تعامل با جهان است یعنی سیاستی که روحانی بدان تمایل دارد.
در این راستا روشنفکران و دانشجویان می توانند زبان توسعه و ترویج این پیام باشندو در این راه فرهنگ سازی کنند و نشان دهند که تعامل با وابستگی سیاسی متفاوت است و توضیح دهند که در درون ستیز و منطق آن، ترسی وجود دارد که می انگارد : توان تعامل و گفتگو با رقیب را ندارد ، پس با تولید ترس بر دشمنی می افزاید ،جوانان برومند و روشنفکر بایستی دلسوزانه تفسیر و تبلیغ کنند که در سایه تعامل،قدرت مشروع ایران بیشتر جلوه می کند و مدیریت دشمنی با غرب عا مل اصلی نا بسا ما نی هاست.
در نتیجه نگاه مدیریت دشمنی ،را می توان در جامعه عقب زد و ضرورت رابطه براساس منافع ملی را بدون خوش بینی یا خوش باوری به غرب ،به عنوان برنا مه سیاست خارجی ایران مطرح ،وبر انجام تد ریجی ان همت گماشت ..
باید راهبرد تعامل با جهان را مطرح و پی گیری کرد و قدرت منطقه ای ایران را در این راستا در خدمت منافع ملی و دموکراسی قرار داد، با توجه به این مهم که : قرار نیست ایران وابسته به غرب و امریکا شود، مناسب ترین مثال در این مقوله فرانسه و هندوستان هستند که بر اساس منافع ملی ،هم با امریکا رابطه برقرار کرده و هم توانسته اند استقلال خود را حفظ کنند.
بستر سازی نظری برای چنین رابطه ای ضمن توجه به حکومت و حساسیت های ان، راهکار را نیز بیان و نقش ووظیفه ملیون با تجر به ،فعال و فر هیخته ،روشنفکران ،دلسو زان وطن ، جا معه جوان پو یا و....رادر این مر حله نشان مید هد _تا انجا که منادیان ممنو عیت را نیز از تردید در این ضرورت ، رها یی می بخشند و نگرانی ها را تدریجا برطرف میسازند .
( تا پایان آبان در مرخصی خواهم بود / با ادب فراوان حضور ارجمند خوانندگان )