آیا تهران با رویکرد «نگاه به شرق» فرصت طلایی معامله نفتی با غرب را از دست می دهد؟
درحالیکه جامعه جهانی در واکنشی یکپارچه علیه اقدامات سلطهجویانه مسکو متحد شده است، گمانهزنیهای بسیاری در رابطه با احتمال تحریم صادرات نفت روسیه شنیده میشود؛ اما با توجه به افزایش بیسابقه قیمت نفت در بازارهای بینالمللی، ایالات متحده و کشورهای صنعتی به تکاپو افتادهاند تا در صورت عملیاتی کردن برنامه تحریم روسیه، اقتصاد جهانی بیش از این متضرر نشود.
روسیه ازجمله کشورهایی است که اقتصاد آن بهشدت به صادرات انرژی وابسته است. این کشور که عضویت اوپک را نیز نپذیرفته است، طی دو سال گذشته بهطور متوسط روزی ١٠ میلیون بشکه نفت تولید کرده که بزرگترین مشتری آن نیز اروپا بوده است. این میزان تولید روسیه را به دمین تولید کننده نفت جهان پس از ایالات متحده تبدیل می کند. چین در سال گذشته ٥٧٥ هزار بشکه از این نفت را وارد کرد که معادل شش درصد از کل واردات نفت خام این کشور است. علیرغم تعهد چین به حفظ روابط با روسیه در مواجهه با افزایش تحریمهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده، حداقل دو بانک دولتی این کشور تأمین مالی برای خرید کالاهای روسی را محدود کردهاند و اعتبار اسنادی به دلار آمریکا دیگر صادر نمیشود. .
در این شرایط بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی معتقدند که جایگزینی این میزان از نفت در بازار امکانپذیر نیست. بااینحال آمریکا در تلاش است تا از همه ظرفیت دیپلماتیک خود برای حل مشکل تحریم روسیه استفاده کند.
در همین راستا اخباری منتشر شد که دولت جو بایدن چند نماینده به ونزوئلا فرستاده است تا با نیکلاس مادورو برای فروش نفت رایزنی کند. از سوی دیگر حدود سه هفته پیش آمریکا از عربستان سعودی خواسته بود تا تولید خود را افزایش دهد. همچنین آمریکا و چند متحد دیگر این کشور تصمیم گرفتهاند تا ذخایر استراتژیک خود را وارد بازار کنند. اقدامی که میتواند بهطور موقت بازار نفت را تسکین دهد. اگرچه برای حل بلندمدت مشکل، غرب نیازمند همکاری کشورهای تولیدکننده نفت است. درواقع ایالات متحده در کنار سایر متحدانش در تلاش است تا ابتدا جایگزین خلأ نفت روسیه در بازار را پر کند، سپس کمربند تحریم را سفت تر کند.
تلاش کاخ سفید برای جبران نفت روسیه
در شرایطی که ونزوئلا و دولت نیکلاس مادورو از سوی برخی کشورهای غربی و خصوصا ایالات متحده با بحران مشروعیت مواجه است و زیر تحریمهای شدید بینالمللی قرار دارد، واشنگتن تصمیم گرفته تا در معامله با کاراکاس به هر نحوی شده کارت نفت را از دست مسکو خارج کند. پوتین بهخوبی میداند که شرایط اقتصاد بینالمللی در وضعیتی نیست که آمریکا بتواند بهسادگی نفت این کشور را تحریم کند، بااینحال به نظر میرسد که واشنگتن ابزار لازم برای جلب رضایت کاراکاس را دارد.
بر اساس برآوردها ونزوئلا سال گذشته روزی یکمیلیون بشکه نفت تولید کرده است که بخشی از آن را با کمک روسیه به فروش رسانده است. با توجه به اینکه این کشور بهعنوان دارنده بزرگترین منابع نفتی جهان، بهسرعت میتواند به ظرفیت تولید دو میلیون و 300 هزار بشکهای برسد، اگر واشنگتن بتواند کاراکاس را راضی کند تا به بازار بازگردد تا حدی از عوارض حذف نفت روسیه کاسته میشود.
موضوعی که با توجه به بحران اقتصادی عمیق ونزوئلا، میتواند مادورو را نیز از مخمصه اقتصادی نجات دهد و در این معامله با غرب، مشروعیت خود را نیز احیا کند.
از طرف دیگر آمریکا حدود سه هفته پیش از عربستان سعودی خواست تا تولید خود را افزایش دهد. درخواستی که با مخالفت ریاض مواجه شد؛ اما به نظر میرسد با توجه به رکورد نفت ۱۴۰ دلاری و وضعیت آشفته بازار، این بار نظر ریاض تغییر کند.
بااینحال مسئله اینجاست که بسیاری از کارشناسان معتقدند که اگر عربستان و امارات حتی با تمام ظرفیت هم تولید را افزایش دهند، نمیتوانند جای خالی روسیه را پر کنند.
برخی معتقدند شاید گزینه افزایش تولید نفت شیل بتواند این مسئله را حل کند. راهکاری که آنهم به دلایل مختلف بهسرعت امکانپذیر نیست.
طی سالهای اخیر جهان در حال سرمایهگذاری برای گذار از سوخت فسیلی به سمت انرژی سبز بوده است. در این شرایط یافتن نیروی کار ماهر برای شغلی که موقتی بودن آن مسجل است، سخت است. همچنین احیای تولید نفت شیل زمان نیاز دارد و نمیتواند بهسرعت وارد بازار شود؛ بنابراین این روش بهعنوان یک استراتژی میانمدت قابلقبول است.
در این شرایط جهان نیازمند یک مسکّن فوری است.
چرا ایران هنوز بخشی از پازل حل مشکل نیست؟
یکی از متغیرهای اصلی در بازار نفت این است که آیا ایران میتواند دوباره تجارت خود را آغاز کند یا خیر. گفتگوها بین تهران و اقتصادهای بزرگ برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ که تحریمهای ایالات متحده بر صادرات نفت ایران را لغو میکند، همچنان ادامه دارد.
با اینکه گفته میشود ایران حدود ٧٠ میلیون بشکه نفت در نفتکشهای روی آب دارد و همچنین ظرفیت تولید نفت ایران ۱٫۳ میلیون بشکه در روز برآورد شده است، بااینحال، انتظار میرود این کشور حدود یک سال طول بکشد تا به سقف تولید برسد.
در این شرایط که ایران میتوانست بهراحتی بیش از ١٠ میلیارد دلار بابت نفت روی آب خود به دست آورد و با افزایش تولید از فرصت طلایی به دست آمده استفاده کند، اما تهران گزینه غرب برای حل موضوع نیست.
درواقع جمهوری اسلامی با رویکرد «نگاه به شرق» خود تمام تخممرغهایش را در سبد روسیه و چین چیده است، ازاینرو واشنگتن قصد ندارد تا با بها دادن به ایران، وزن تهران را در معامله ایران و اوکراین سنگین کند.
همچنین ایران بهجز تحریم نفتی، هنوز «اف ای تی اف» را تصویب نکرده و روابط بانکی این کشور نیز با جهان قطع است. حل این مسائل چندین ماه زمان میبرد. نفت روی آب ایران هم حداکثر ۱۰ روز میتواند خلأ نفت روسیه را جبران کند و تهران هنوز مشوقی برای غرب ارائه نکرده است. آنهم در شرایطی که روسیه برای فرار از تحریم شروع به فروش با تخفیف کرده است.
اما واشنگتن به دنبال یک راهکار فوری است.
به نظر میرسد ایران به دلیل باجدهی به چین و روسیه، دست خود را برای معامله با غرب خالی کرده است. در این وضعیت روسیه بهخوبی تهران را از بازگشت به بازار نفت دور نگه میدارد تا فشار نفت ۱۴۰ دلاری، غرب را ناچار کند تا از تحریم نفت روسیه دست بکشد.
مسکو برای این کار جدای از مذاکرات برجام، روشهای دیگری هم دارد.
با توجه به اینکه ریسک خرید نفت روسیه بالا رفته، بسیاری از کشورها از خرید نفت این کشور خودداری میکنند؛ اما چین بهطور خزنده در حال افزایش خرید خود از روسیه است. مسکو هم تخفیفهای زیادی بر نفت خود اعمال کرده که همین مسئله انگیزه پکن برای خرید از روسیه را افزایش داده است. با توجه به اینکه چین در دوران تحریم و حتی پیش از آن یکی از مشتریان اصلی نفت ایران بوده است، این موضوع به ضرر ایران است.
بهعبارتدیگر در شرایط فعلی، روسیه رقیب اصلی نفت ایران است. ایران نهتنها در مذاکرات وین کاملا به دام روسیه افتاده است و قدرت مانور خود را ازدستداده، بلکه در بازار نفت نیز به ابزار روسیه تبدیل شده است. روسیه پیشتر نیز بازار گاز پاکستان را با کارشکنی و ریختن آب به آسیاب تحریمهای آمریکا، از چنگ ایران درآورد. همچنین این کشور تابهحال اجازه نداده است تا ایران حتی بهعنوان یک گزینه برای جایگزینی گاز در اروپا مطرح شود.
شاید اگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در وضعیت متوازنی قرار داشت، این روزها فرصتی طلایی برای ایران بود تا بخش بزرگی از عقبماندگی اقتصادی خود را جبران کند؛ اما رویکرد حاکمان ایران طی سالهای اخیر کاملا برخلاف منافع ملی بوده است.