روز 2 اسفند به عنوان روز زبان مادری نامگذاری شده است. این روز از بسیاری جهات می تواند حائز اهمیت باشد و در عین حال می تواند به عنوان پاشنه آشیل حرکت ملی آذربایجان نیز محسوب شود. من سعی خواهم کرد در این نوشته به مسئله ای اشاره کنم که برای ما بسیار ملموس است اما با این همه نمی خواهیم از گذشته پند بگیریم و همچنان در جهل مرکب به سر می بریم.
در طول دو ماه گذشته در عرصه فضای مجازی دو جریان مهم را برای زبان مادری شاهد بودیم. یکی از این جریانات مربوط به همایش بررسی زبان ترکی و لهجه ها و ... که در اردیبهشت ماه با حضور متخصصین زبان ترکی از کشورهایی مثل آذربایجان، ترکیه، قرقیزستان و ... برگزار خواهد شد و در سطحی بسیار آکادمیک و تخصصی خواهد بود. با نگاهی به لیست مهمانان و سخنرانان و همچنین با بررسی اسامی افرادی که به این همایش دعوت شده اند می توان به این مسئله پی برد که در عرصه بررسی زبان ترکی(که زبان مادری ما می باشد) اتفاق بسیار مهمی در حال رخ دادن است. این همایش می تواند سرآغازی باشد برای مباحث علمی تر و بنیادی تر و شکل گرفتن فضایی برای کار علمی بر روی زبان ترکی.
اما در سوی دیگر قضیه شاهد شکل گیری جریانی هستیم عوامفریبانه. این جریان توسط ع.ی راه اندازی شده است که قصد دارد طبق معمول با دامن زدن به هیجانات عوامانه در میان فعالین حرکت ملی آذربایجان، بار دیگر مطامع دستگاههای اطلاعاتی را برآورده کند.
تجاربی که در طول سالیان گذشته به دست آورده ایم نشان داده است که حرکات عوامفریبانه و کوته فکرانه عمدتاً از جانب دولت به حرکت ملی آذربایجان تحمیل شده است. حرکاتی که سعی داشته است با شعارهای پر زرق و برق، ضمن تحریک احساسات فعالین حرکت ملی و به میدان آوردن آنها، به دست آوردهای مهم خویش دست یابد. یکی از این دستاوردها بهانه تراشی برای دستگیری فعالان بوده است و دیگری ناامید ساختن فعالان از فعالیت سیاسی و از دستاوردهای مهم این مسئله برای دولت، شناسایی نیروهای فعال و جریان ساز...
می توان به فهرست دستاوردهای دولت در راه اندازی این جریانات موارد بسیاری را اشاره کرد اما یقین دارم که فعالان حرکت ملی به خوبی از این قضیه آگاه هستند و شمردن تک تک این موارد فقط موجب طولانی تر شدن این نوشته می شود. به نظرم فعالان حرکت ملی آذربایجان در طول سالیان گذشته بایستی حداقل به دو دیدگاه دست می یافتند. اول این که مرجع صادر کننده فراخوان کیست؟ دوم این که هدف از این فراخوان چیست؟
بعضی از دوستان در مقابل چنین نگرشی در جبهه مخالف قرار گرفته و در مقاطع مختلف عنوان نموده اند که چه ایرادی دارد؟ فرض کنیم اصلاً این جریان را دولت راه انداخته است! باز هم به نفع ماست. حداقل این است که ما می توانیم خودمان را نشان بدهیم و بگوییم که هستیم!
من با این طرز تفکر از اول مخالف بوده ام و هنوز هم هستم. همچنین معتقدم کسانی که اینگونه صحبت می کنند و سعی می کنند جریانات دست ساز دولت را توجیه نمایند، خودشان هم با دست خودشان دارند آب به آسیاب طرف مقابل می ریزند تا دستش را در پیچاندن طومار حرکت ملی باز بگذارند.
سوال اول: متولی برگزاری و راه اندازی این جریان از چه سابقه ای برخوردار است؟ لطفاً دوستان عزیز ناراحت نشوند. من در مورد سابقه آقای «ع.ی» مواردی را مطرح می کنم که کاملاً به ضرر حرکت ملی است و ما بر اساس همین بی احتیاطی ها همیشه با شکست مواجه شده ایم.
سوال دوم: فرض کنیم که ما در روز 2 اسفند و طبق نظر آقای «ع . ی » در چند شهر مختلف موفق شدیم یک سالن اجاره کرده و در آنجا جمع شویم و مراسم شعر خوانی و ... راه بیاندازیم. خوب؟ نتیجه چه می شود؟ کدام گره از کار حرکت ملی باز می شود و یا کدام مسئله تئوریک یا پارتیک حل می شود؟
سوال سوم: هدف از برگزاری این مراسم چیست؟ چه لزومی داشت که با وجود آگاهی از همایشی بین المللی در خصوص زبان ترکی، آنهم در سطحی بسیار آکادمیک و تخصصی، عده ای بیایند و درخواست مجوز کنند برای برگزاری مراسم موسیقی و شعر خوانی و ...
سوال چهارم دستاورد ما از برگزاری چنین مراسمی چه خواهد بود؟ هزینه های آن چه خواهد بود؟ آیا گردانندگان این مراسم از متخصصین زبان مادری هستند یا می خواهند مثل همیشه از روشهای لمپنیستی استفاده کرده و خودشان را همچنان لیدر حرکت نشان دهند؟
اگر چه سوالات دیگری نیز مطرح است اما من به همین چهار سوالی که مطرح کرده ام جواب می دهم و امیدوارم دوستان هم این مسئله را سبک – سنگین کرده و نفع و ضرر آن را نه از روی احساسات بلکه از روی درک و عقل و منطق بسنجند و بررسی کنند...
کریم عبادی – پژوهشگر زبان و فولکلور از ونکوور کانادا