در آسيب شناسى حركت ملى آذربايجان
حركت ملى آذربايجان بعنوان حركتى نو، بى شك نقاط ضعف هايى دارد. شناخت و درمان اين نقاط ضعف بر پويايى و رشد حركت تاثير بسزايى خواهد داشت، هر چند كه بعضا ترميم نقاط ضعف آسان نيست، اما براى پيشرفت و تعالى حركت ملى آذربايجان ضرورى است اين نقاط ضعف مورد بحث و درمان قرار بگيرد. در اين نوشتار كوچك سعى خواهم كرد، هر چند مختصر، ولى در حد توان بعضى از نقاط ضعف را بازگو كنم، هر چند اگاهم كه ممكن است به مذاق بعضى از دوستان خوش نيايد، اما بعنوان عضوى از جامعه براى تعالى جامعه، انتقاد و كمك به بازسازى آن، وظيفه فردفرد ماست و اميدوارم كه مورد استفاده قرار گيرد و پيشاپيش از كسانى كه ناراحتشان مى كنم، صميمانه عذرخواهى مى كنم.
١- صدها سال تحقير مداوم و مستمر، ما را عصبى كرده است. حركت ما بر پايه كنش نيست، بيشتر واكنشى به تحقيرهاى روزمره نژادپرستى فارسى در ايران است، و بدبختانه عوض اينكه اين تحقيرها، ايمان ما را براى رسيدن به هدفى مشخص براورده كرده و ما را متحد كند، ما را عصبى مى كند و واكنشهايمان هم بيشتر عصبى و گذرا است و تبديل به كنشى متداوم در برابر اين تحقيرها نمى شود. فن بيان متاثر از اين شرايط عصبى و احساس حقارت بسيار ناقص است و مبتلا بنوعى شعار زدگى است. توصيه به خونسرد بودن و پرهيز از واكنشهاى آنى شايد براى عموم مردم سخت باشد، ولى فعالين سياسى و مدنى بايد از واكنشهاى عصبى و آنى بپرهيزند.
٢- نژادپرستى فارسى بيشتر بر تاريخ باستان و زبان زيبا و بى همتاى فارسى تكيه دارد و تحقير سازمان يافته ملتهاى غير فارس در ايران هم بيشتر مبتنى بر كم اهميت بودن تاريخ و زبان ملتهاى تحت سلطه و درخشان بودن تاريخ و زبان ملت فارس است! هر چند كه ما بايد تاريخ دروغين سلطه طلبانه آنها را افشا كنيم و از لحاظ تاريخى عبث و بى پايه بودن ادعاهاى تاريخى آغشته به نژادپرستى شان را ثابت كنيم، و نشان دهيم كه زبان فارسى هم هيچ ارجحيتى به زبان توركى يا هر زبان ديگرى ندارد! اما روشن هست كه دلايل نژادپرستان به رانت ها و بودجه هاى عظيم دولتى متكى است و دلايل ما به ساعتها كار بدون مزد در شرايط سخت اقتصادى وابسته است، پس نبايد همه تخم مرغ ها را در يك سبد جا داد، در اينجا جاى استدلالهاى حقوقى، حقوق بشرى، اجتماعى، انسانى، اقتصادى، فرهنگى و آموزشى كه مقابل ديد عموم مردم است، خالى است و قابل توجه اينكه رانتهاى دولتى قادر به پوشاندن اين نواقض نيستند و يا افشا آنها آسان و ملموس است، فاكتورهاى حقوقى، حقوق بشرى و اقتصادى فاكتورهاى خيلى مهمى هستند كه در حركت ملى آذربايجان، چندان بكار گرفته نمى شوند.
٣- ما حرفه اى نيستيم و يا سياست مدار حرفه اى و بالطبع آن سايت حرفه اى نداريم، مثلا دروازه بعضى سايتها آنقدر باز است كه مطالب توهين آميز و تحقير آميز ،به وفور در آن چاپ مى شود، كه تابلوى خوبى براى حركت ملى نيست و اصولا نمى توان بعنوان منبع خبرى در سايتهاى حقوق بشرى به آنها ارجاع كرد، چونكه وقتى نگاه مى كنند يكى دو مطلب توهين آميز و تحقير آميز نسبت به ملتهاى ديگر در آن موجود است. يا آنقدر اين دروازه سفت و سخت هستند كه بصورت آرشيوهاى خصوصى مدير سايت و چند نفر از نزديكان در آمده اند و مطالب چند نفر را، جداى از خوبى يا بدى مطلب چاپ مى كنند و بقيه مطالب را عدم انتشار مى زنند، حالا اين چند نفر نه آنقدر وقت دارند كه هر روز يا هفته مطلب بنويسند و نه كسى مى تواند چنين إشرافى بر همه حوزه ها داشته باشد كه در همه حوزه ها مطلب بنويسد!
٤- دافعه ما بيشتر از جاذبه ماست، اختلاف هاى ما بچه گانه و خنده آور است، مثلا بزرگترين اختلافى كه سابقا بود اين بود، تو فدرالچى هستى يا استقلال چى، همديگر را به القاب پان ايرانيست خجالتى و پان توركيست خطاب مى كنيم، جديدا هم چپ و راست باب روز شده!در حالى كه اين موضوع ها براى مردم عادى، براى كسانى كه احساس تحقير مى كنند و به حركت سمپات مى شوند، خنده دار، دل به هم زن و دعواى زرگرى است كه در نهايت منجر به روى گرداندنشان از حركت مى شود.
٥- ما مظلومانى هستيم كه اداى ظالمان را در مى آوريم، در قضيه آذربايجان غربى، قره باغ و كلا در قضيه حقوق ملى، ما به شدت مظلوم هستيم و حقمان ضايع شده و ضايع مى شود، اما بطور مصنوعى مى خواهيم اين مظلوميت را بپوشانيم و خود را ظالم جلوه بدهيم، كوردها و ارمنى ها هزاران سال در سرزمين ما زيسته اند و بخشى از ما هستند و تا بحال هم كسى نازك تر از گل به آنها چيزى نگفته و مطمئنم بعد از اين هم نخواهد گفت، ما حتى مورد قتل و آوارگى هم در مقاطعى از طرفشان قرار گرفته ايم اما باز هم كسى در فكر انتقام نبوده و نيست، اما ما در اين قضيه با اظهارات ناسنجيده چند نفر، چهره مظلوم و انسانى خودمان را به زور مى پوشانيم و چهره مصنوعى ظالم را به خود مى گيريم، غافل از اينكه خيلى ها در كمين هستند تا با بزرگنمايى چند اظهار نظر غير سنجيده كه البته مورد تاييد ملت تورك هم نيست ما را به قربانگاه ببرند.
٦- در سياست توصيه به اين مى شود كه اگر در عمل ناگزير از بكار بردن خشونت شديد، آنرا در سخن نفى كنيد يا عملى فرض كنيد كه گذرا است و مجبور به انجامش شديد! اما حركت ما دقيقا برعكس اين موضوع است، هيچ عمل خشونت آميزى از ما سر نزده و به احتمال زياد هيچ وقت هم سر نخواهد زد، اما خشونت كلامى موجود كه نشات گرفته از احساس حقارت تاريخى ماست، حركت ما را شديدا بد چهره جلوه مى دهد، اين هم از عجايب روزگار است كه كسانى كه اصولا پايه گذارى شان بر ترور و خشونت بوده، با سخنان آرامش بخش يا بظاهر آرامش بخش منادى صلح و انسانيت جلوه مى كنند و مايى كه تا حالا به يك گنجشك هم سنگ نزده ايم، مروج خشونت شناخته مى شويم، البته اعتراف بكنم با سياست ندانى خودمان!
٧- اينها اشكالات و نقاط ضعفى از بسيار نقاط ضعف ما هستند، تا اينها را رفع نكنيم، حركت عمومى نخواهد شد، نخواهيم توانست با سازمانى يا ارگانى مترقى لابى و اتحاد ايجاد بكنيم، نخواهيم توانست از پتانسيلی كه اين مردم تحت ظلم و ستم دارند بنفع خودشان و حركت استفاده كنيم و دفع و ريزش ما بيشتر از جذب ما خواهد بود.