Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

حرکت ترکیه و جنبش حق طلبانه ی آذربایجان

$
0
0

حرکت ترکیه و جنبش حق طلبانه ی آذربایجان

 
 
استراتژی حرکت حق طلبانه ی آذربایجان، کسب مسالمت آمیز حق تعیین سرنوشت است. و این امر تنها از راه مبارزه ی مدنی ممکن است. که از عنصر دموکراسی جدایی ناپذیر می باشد. 
هر حرکتی که در داخل یا خارج ایران مخالف عنصر «دموکراسی» صورت گیرد ، به زیان جنبش رفع تبعیض آذربایجان است. برعکس هرحرکتی که دموکراسی را تقویت کند به سود این مبارزه است. 
مبارزه ی رفع تبعیض آذربایجان مستقل است؛ و توسط نسلهای جوان و خواهان نفی تبعیض در داخل جامعه جریان دارد، و به
هیچ دولت داخلی و خارجی متکی نیست. سخن و حرکت این فرد یا آن گروه را نمی توان به نام یک جنبش نوشت.
 
حرکتی که پیشرفت دموکراسی در منطقه را مانع شود به زیان مبارزه ی جاری در آذربایجان است. 
 
سیاست ترکیه هنگام پیدایش داعش در جهت تقویت آن بود. اکنون با بمباران داعش میخواهد نشان دهد که دوست دارد «مخالفان میانه رو» مذهبی را تقویت کند که سیاست آمریکا نیز هست. و تقاضای منطقه ی پرواز ممنوع در سوریه را تحقق بخشد. و اداره ی آن را با جمعیت آوارگان به دست میانه روان مذهبی بسپارد. هدف سقوط دولت اسد یا تغییر آن است؛با روی کار آمدن دولتی جدید که دوست ترکیه باشد. این حرکت از طریق داعش ممکن نشد و شکست خورد. حالا از راه به اصطلاح «میانه روان مذهبی» دنبال میشود. این جریان «میانه روان مذهبی» چیست و کیست؟ ماهیت آن نشان میدهد که همان «داعش» است. و با همان مارک «مد این آمریکا-ترکیه». یعنی کارخانه، داعش دوم تولید میکند. با کمک عربستان و همراهان.تنها فرقش با داعش اول آن است که «فاقد قدرت و تجهیزات» است که باید تقویت شود. و در سوریه حاکم گردد. یعنی داعش باید در سوریه دولت تشکیل بدهد. یعنی استقرار دیکتاتوری مذهبی داعشی- گیرم کمی اردوغانی» در سوریه هدف است. روشنه که مشکل دموکراسی، رفع تبعیض،عدالت اجتماعی با تحقق این هدف در سوریه حل نخواهد شد. «سیاست آمریکا-ترکیه-عربستان و همراهان» به زیان مردمان مختلف سوریه است.
 
ترکیه مثل کشورهای  متحد شده علیه داعش قصد نابودی داعش را ندارد میخواهد مانند همراهان خود« داعش را در جهت سیاست خود به عنوان ابزار استفاده کند». از این رو سیاست «هویج و چماق» با داعش را همچون آمریکا به کار گرفته است. اما ترکیه قصد کوبیدن کردها را دارد و علت آن هم  ترس از« تجزیه» ی ترکیه است.
 
از سوی دیگر حرکت ترکیه با قطع مذاکرات صلح در رابطه با کردها به زیان  دموکراسی و مبارزه ی رفع تبعیض در ترکیه ، به ویژه با کردهاست. ایجاد اختناق در داخل جامعه و اعمال قدرت نظامی علیه کردها نقض آشکار دموکراسی در ترکیه است. این سیاست در همه جا شکست خورده بوده و هست. مشکل تبعیض راه حل نظامی ندارد. 
 
کردها اهداف « همزیستی یا استقلال» را دنبال میکنند. بعد از 30-40 هزار کشته به نتیجه رسیده اند که مشکل خود را سیاسی دنبال کنند و در «مذاکرات صلح و دموکراسی» شرکت جستند. اکنون راه حل صلح آمیز از طرف دولت اردوغان قطع شده است. 
 
آنچه به مبارزه ی حق طلبانه و مسالمت آمیر آذربایجان مربوط میشود همان هدف مشترک «همزیستی برابر حقوق یا استقلال » است که هم کردها دارند و هم هدف مبارزه در آذربایجان است.
 
جنبش رفع تبعیض آذربایجان آنچه را که برای خود میخواهد ضروریست برای ستم دیده ی دیگر هم بخواهد. بدون توجه به اختلاف خود با کرد. 
راه حل  اختلاف کرد و آذربایجان را در شرایط مناسب ، در فضای دموکراتیک «مردم با رأی خودشان»  می توانند تعیین کنند.
اختلاف مرزی کرد و آذربایجان تنها توسط رای مردم میتواند حل شود. لازم است طرفین این مرجع صلاحیت دار را بپذیرند و منتظر رای آن شوند. اهداف تعیین سرنوشت، کسب حقوق و مبارزه را  نباید به حرکات این دولت و آن کشور مربوط کرد. 
 
سیاست مبارزه ی مسلحانه ی کردها حل مشکل تبعیض و استقلال را در جنگ میجوید. اما مشکل سیاسی راه حل نظامی ندارد. کردها لازم است به سیاست برگردند. مبارزه در آذربایجان می تواند از این سیاست در ارتباط با کردها دفاع کند و راههای دموکراتیک و صلح آمیز جهت کسب حقوق را خواستار شود. نباید اختلاف ارضی  با کرد را عمده کرد و از این دریچه به سیاست نگریست که درست نیست.
هرسیاستی که از استراتژی کشتار حمایت کند بیگانه با روح جنبش رفع تبعیض در آذربایجان است. و با تأکید سیاستی ضد انسانی و ضد دموکراتیک است. و غیرقابل دفاع.
 
من نگرانی برخی دوستان را به خاطر آذربایجان خوب درک میکنم. چه در زمینه ی «امنیت» و چه در زمینه «ارضی».
و به شما حق میدهم که نگران باشید.
اما سیاست ماورای این نگرانی هاست. چرا که از همین نکات باید راهی برای «پیروزی ستمکشان و تبعیضدیدگان» بگشاید. ما حق نداریم در چاله «نگرانیها» گیر کنیم و از پنجره ی آن به همه چیز نگاه کنیم. اشتراتژی درست راه پیروزی را نشان میدهد:
من در مقالات مختلف مسایل «انقلاب-آذربایجان، استراتژی » راتوضیح داده ام. رجوع شود به زیر نویس مقاله.
- سازمانهای مسلح کرد میتوانند برای ما آذربایجانیها خطر «امنیتی و ارضی» داشته باشند. و قتی که سیاست استراتژیک ما نادرست باشد. اما وقتی این سیاست درست باشد نه تنها خطر آنها رفع میشود بل وجودشان «کمکی» میشود به امنیت ما. 
ما این سیاست درست را از پیشه وری آموخته ایم: تبعیض دیدگان جز «سیاست دوستی و همبستگی متقابل» چاره ای ندارند.
 
اگر این سیاست را به «دشمنی» تبدیل کنیم به زیان «همه ی ما» و به سود حکومتهای تبعیض گر و دیکتاتور است.
- نباید نگران عدم ارتش خلقی خود برای دفاع باشیم در شرایط مناسب در کمترین مدت می توان «ارتش خلقی»خود را تشکیل داد. «پادگانهای آذربایجان و جوانان آن » انبار سلاح و نیروی آذربایجان است.زمان گذشته نیست. هیچ نیرویی نمی تواند کوچکترین خطری برای امنیت مردم آذربایجان تولید کند. 
- ما باید «سیاست تأمین امنیت متقابل»را پیش ببریم. نه کسی حق دارد امنیت ما را تهدید کند و نه امنیت کرد را. وحشت حکومتها و نیروهای ارتجاعی از این سیاست است.
- ما به دنبال پیروزی هر دو خلق در کسب حق خود هستیم. «سیاست آذربایجان و کردستان متحد» باید تحقق یابد. 

- در ترکیه و ایران ؛ طرفین -کردها و دولتها- باید «سیاست فعالیت مدنی سیاسی»را پیش ببرند. اختناق ، حملات نظامی، به کشتار منجر شده و میشود که قابل دفاع نیست.
- در ترکیه «سیاست آتش بس و صلح، برگشت به مذاکرات »لازم است پیش گرفته شود.

گفته میشود گویا من فکر میکنم برقراری فدرالیسم و تعیین حق تعیین سرنوشت در کشورهای فاشیستی و دیکتاتوری ایران و ترکیه، عراق و غیره بشیوه سیاسی، آشتی جویانه و مسالمت آمیز ممکن است. 
- من جایی ننوشته ام که مبارزه ی سیاسی برای پیروزی کافی ست. اما نوشته ام « مبارزه مسالمت آمیز و سیاسی بهترین راه حل میباشد». «آیا فاشیستها این امکان را به کردها و تورکها و بلوجها و غیره را میدهند؟ 
-نه ، نخواهند داد. اما باید به مبارزه ی مسالمت آمیز مدنی سیاسی ادامه داد. چرا؟ چون در هر شرایطی میتوان امکان مبارزه را خلق کرد. به جای اینکه امکان دست بردن به سلاح خلق شود ضروریست امکان مبارزه ی سیاسی-مدنی خلق شود. سلاح میوه اش کشتار است. اما مبارزه ی سیاسی -مدنی «انسان ساز» است. 
بله دیکتاتورها اجازه نخواهند داد. وقتی که یک جنبش «تنهاست».

جنبش تنها مانده شکست میخورد. اما وقتی همه ی خلقها متحدا مبارزه ی سیاسی مدنی کنند حکومتها توان جلوگیری ندارند. مجبور به 
سرکوب اند. سرکوب سراسری جامعه ممکن نیست. و قیام سراسری را پیش میاورد. در قیام سراسری ملتها نسبت به حرکت حکومت 
شیوه ی مبارزه را تعیین میکنند. و حق دفاع از خود دارند. چون مبارزه سراسری ست  می تواند پیروز شود.
یعنی تا قیام سراسری باید «مبارزه ی مدنی-سیاسی» را پیش برد. در خیزش عمومی حکومت مجبور است تسلیم شود. اگر به کشتار دست زند مردمان جامعه حق دفاع مشروع دارند. درصورت لزوم از خود دفاع میکنند.

گفته میشود گویا من هیچ فرقی ما بین کشورهای غربی و کشورهای زده خاورمیانه نمیگذارد. ائلیار فکر میکند شرایط اسکاتلندیها و کوبکی ها با کوردها و آذربایجانیها یکسان است. 
- من چنین خطایی نکرده و نمیکنم. مبارزه در شرایط دیکتاتوری دو مرحله دارد: «1-سیاسی؛ 2 قیامی عمومی». در مرحله دوم مردم حق دفاع مشروع دارند. 
- مبارزه همگانی و عمومی نشود ، هیچ خلقی به تنهایی توان پیروزی بر حکومتها را ندارد و سرکوب شده و شکست میخورد.
- در ترکیه ، ایران و کشورهای دیکتاتوری این استراتژی -  همگانی و عمومی شدن مبارزه - را درست میدانم. 
-مبارزه ی مسلحانه ی یک خلق به تنهایی شکست اش قطعی ست.
- حکومتها خودشان گروه های مسلح درست میکنند که مبارزه را «زود هنگام» به جنگ مسلحانه کشیده نابود کنند. نه باید به تله افتاد.
من به دوستان آذربایجانی هشدار میدهم از چنین تله هایی آگاه باشند. نگویند کسی نگفت و ننوشت. از رو در رویی زود هنگام باید 
اکیدا خود داری کرد. وقت رویارویی با حکومتهای دیکتاتوری هنگام خیزش عمومی و سراسری ست.در صورت لزوم مردم حق دفاع مشروع دارند. این حق از نظر جهانی هم مورد تأیید است.

 
--------
در پیوند: از آ.ائلیار:

Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>