در جزیرە آرام چە میگذرد؟
در سطح جهانی تعهد ایران بە توافقات انجام گرفتە با جامعە جهانی این کشور را بە تبعیت از قواعد بازی در مناسبات جهانی ـ کە در طول حاکمیت خود حین بازی برهم زدە ـ وامیدارد. از این منظر تا چە اندازە حاکمیت ایران بە توافقات انجام گرفتە پایبند باشد پاسخ بە آن نیاز بە زمان دارد. مواضع دوگانە سران نظام بویژە آنچە در مجلس خود را نشان داد نشان از غافل نماندن آنان از عواقب بعدی اجرای توافقات موسوم بە "برجام "است. موافقان و مخالفان برجام هر کدام میخواهند وانمود کنند نظر رهبر را باخود دارند. منظور آنان از این مسئلە آیندەنگرانە و در صورتیکە برجام امنیت نظام را بە مخاطرە انداخت و هیئت حاکم تصمیم بە تجدید نظر و یا الغای آن گیرند عنوان کنند کە نظر رهبری از اول هم این بودە کە با امریکا توافقی انجام نگیرد و سخنانی آرشیوی بسیاری هم در این مورد دارد. اما در صورت جواب دادن برجام و مصون ماندن حاکمیت از عواقب آن، رهبری را کە اخیرا "کشور"هم نام گرفتە بانی آن "نرمش قهرمانانە "نشان دهند. با این وجود تاکنون ایران در عرصە دیپلماسی برندە بودە است.
در سطح منطقەای در حالیکە کشورهای ترکیە، عربستان و مصر رقیبان اصلی ایران موسوم بە مثلت سنی در ناامنی بسر میبرند، ایران از بحران جنگ در منطقە مصون ماندە است. همچانکە اشارە گردید ایران در دیپلماسی جهانی مقبولیتی از خود نشان دادە، بلحاظ نظامی قدرتنمایی نمودە و بویژە در مسئلە سوریە با ائتلاف چهار کشور بە برتریهای نظامی دست یافتەاند اما آنچە مشخص نیست منافع نظام ایران در جنگ سوریە است. برای نمونە برخی کارشناسان نظام حضور روسیە در جنگ سوریە را سهم خواهی در فردای تجزیە آن کشور میدانند. این مسئلە از آنجا بیشتر صدق میکند کە جنگ سوریە بیشتر با عواقب جنگهای دوران جنگ جهانی اول و تجزیە کشورهای خاورمیانە و شمال افریقا مطابقت دارد. اما ایران بغیراز منافع ایدئولوژیک چە منافعی در سوریە دارد مشخص نیست. گذشتە از این در داخل کشور چە میگذرد از جهاتی قابل بررسی است.
بحران اقتصادی، اجتماعی تمام ایران را فرا گرفتە است. آمارهای وحشتناکی از فقر، فحشا، سرقت، خودکشی، قتل، سقوط اخلاقی، اعتیاد و موارد ریزی آنچنان فراگیر شدە کە دسترسی بە آمرهای آنرا میتوان از رسانەهای نظام خواند. مملکتی کە بر اساس آموزەهای اسلام ادارە میشود اما با توجە بە آمارهای ارائە شدە میتوان ایران را فاسدترین کشور جهان نامید. بلحاظ سیاسی هرچند تحرکاتی در جریان است اما در واقع هیچ تغییری در ذهنیت هیئت حاکم بچشم نمیخورد و افرادی چون سعید حجاریان بە وضوح بە این واقعیت اذعان نمودەاند.
در مورد آذربایجان: چند سال تنش با کشور جمهوری آذربایجان تاثیرات بسیاری بر تورکهای آذربایجان ایران بجا گذاشت و رژیم بخوبی بە تبعات آن آگاە بود، با روی کار آمدن دولت روحانی آرامشی بە روابط میان دو کشور بازگشت، اما از آنجا کە اخیرا رسانەهای ایران نسبت بە حضور بهائیان در جمهوری آذربایجان واکنش نشان دادە این آرامش شکنندە بنظر میرسد. فضای سیاسی استانهای آذربایجان خارج از تاثیرپذیری از کشورهای تورک منطقە با شکاف با حاکمیت ایران همراە و هویت طلبی در آذربایجان روبە رشد است.
کوردستان: از آنجا کە کوردستان در کانون منازعات منطقەای و در کانون توجە قدرتهای جهانیست، طبعا ایران هم سیاستهای داخلی خود را ازشرق کوردستان ( کوردستان ایران ) دنبال میکند. برخی سیاستهای حکومت در کوردستان حکایت از برنامەهایی دارد کە با دیگر بخشهای کوردستان و کل منطقە مرتبط است. با این همە رژیم ایران قادر بە اعتماد مردم کوردستان بخود نبودەاست و تمام مسائل در گرو تحولات منطقەایست. در شرایط فعلی ایران کە سیاستهای خود نسبت بە کوردها را با وضعیت کوردهای تورکیە مقایسە میکند، سیاستهای خود نسبت بە کوردها را حکیمانەتر میپندارد اما خوب میدانند کە سیاست موجود پاسخگوی نیازهای ملت کورد نیست و بیشتر اقداماتی فریبندە است.
عربستان: بحران در کشورهای عربی بر قسمت عربستان ایران ( خوزستان ) تاثیر گذاشتە و عربها در انتظار نتایج مخاصمات و تحولات منطقەای هستند. نگاە منفی هیئت حاکم و مردم ایران بە عربها، ملت عرب در حوزە جغرافییای ایران را بیشتر از گذشتە بە ایران بیگانە نمودەاست. بنابراین هرگونە بی ثباتی مثل آنچە در سوریە اتفاق افتادە است ایران را در کمترین زمان بسوی تجزیە میکشاند. بعید بنظر میرسد کە روسها همچون سوریە در ایران دخالت نمایند. روسها شعارهای مرگ بر روسیە را در جریان جنبش سبز بیاد دارند.
مرکز ایران: کشور ایران بلحاظ تنوع ملی تجزیە شدە، احساس ایرانیگری بشدت تضعیف گشتە، فعالان سیاسی هرکدام بە منطقە ملی خود توجە دارند. موردی کە در تداوم وضع موجود موثر است و این جزیرە آرام را نگە داشتەاست نبود رسالت سیاسی مرکزنشینان است. مرکزگرایان بخوبی بە تبعات مبارزە با دیکتاتوری آگاهند و نیک میدانند هرگونە تضعیف در حاکمیت روند تجزیە ایران را سرعت می بخشد بنابراین دو راە بیشتر در پیش ندارند یا قبول دیکتاتوری و یا ریسک تجزیە ایران. مرکزگرایان کە منافع استراتژیک با حاکمیت دارند دیکتاتوری را بهترین گزینە در شرایط فعلی میدانند، از این گذشتە هم حاضر بە هزینە برای تحول در ایران نیستند.