Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

ما و چند کجروي در حرکت ملي کرد

$
0
0

ما و چند کجروي در حرکت ملي کرد

 سؤزوموز

ملت کرد، هم در ترکيه و هم در منطقه براي احقاق حقوق ملي خويش، در حال انجام مبارزهاي سخت و طوالني و در عين حال به لحاظ اصولي محق است. اين حقوق کمابيش همانهايي هستند که ما نيز براي تحصيل آنها تلاش ميکنيم. در گذشته موضع کشور ترکيه در قبال حرکت ملي کرد (امپراتوري عثماني در برخي از برهه هاي زماني، جمهوري ترکيه کال) اشتباه بود. اين موضع هم اکنون، به دلائل بسيار کردي، ترکي، منطقهاي و بين المللي، در جهت مثبت در حال تغيير است. در اين راستا، در برخي از کشورهاي منطقه از جمله ترکيه و عراق شاهد تحقق حقوقي مانند پذيرفته شدن رسمي هويت کرد، ارتقاء موقعيت زبان کردي به زبان رسمي و زبان تحصيل در مناطقي که کردان در آن ميزيند و اداره امور کردان در اين مناطق توسط خودشان در سطوح مختلف هستيم. اين گشايشها در جهت منافع ملي و توسعه سياسي- اجتماعي- فرهنگي کشورهاي منطقه و بهروزي مردمان آن و در اين ميان کردها است.

اما حقانيت مبارزه براي حقوق ملي، به چند افراطيگري و کجروي مشکل ساز که در حرکت کرد ريشه دوانيده و در حال تظاهر افزاينده است، يعني تروريسم کردي، توسعهطلبي-الحاق گرائي کردي، شونيسم قومي کردي و تهديد خلق ترک ما به پاکسازي قومي حقانيت نمي بخشد. اين مواضع و رفتارهاي نابخردانه مستقيما خلق ترک ما و آزربايجان و منافع ملي وي را تهديد ميکند. تا زمانيکه حرکت ملي کرد در ايران و منطقه به اين رفتارها و مواضع مخرب پايان ندهد، آينده روابط ترک-کرد و آزربايجان-کردستان بيش از بيش تنشدار خواهد شد و حتي قابليت آنرا خواهد داشت که سرنوشت منطقه را به جهاتي بسيار خطرناک سوق دهد. از اين روند نيز، همه و در درجه اول خود خلق کرد متضرر خواهد شد.

توسعهطلبي و الحاق طلبي کردي 
خلق ترک و سرزمينهاي ترک در معرض تهديدتوسعهطلبي کردي قرار دارند:

١-به دلائل گوناگون، نرخ رشد جمعيت در جامعه کرد بسيار باالتر از نرخ رشد جمعيت در ميان ترکهاي همسايه شان است. اين امر که باعث افزايش بلا انقطاع جمعيت کردها در منطقه ميشود، به نوبه خود در خطوط تماس ترک-کرد در ايران، عراق و ترکيه مسائل بيشمار اجتماعي و سياسي و فرهنگي ايجاد کرده است. بعضي از گروههاي کردي، با سوء برداشت از اين واقعيت جمعيت شناسانه، اينگونه ميانديشند که با افزايش جمعيت کردها در منطقه، حدود و قلمرو کردستان نيز بالانقطاع گسترش مييابد. به عبارت ديگر، کردستان اين گروههاي کرد، سرزميني با مرزهاي نامعلوم و سيال و سيار است که سطح آن پيوسته در حال انبساط است. اينگونه گروهها با سوء استفاده از روند مدام توسعه مساحتي مناطق زيستي کردان، هدف گسترش مداوم مرزهاي کردستان آرماني خود و يا دولت کردستان واحد و مستقل را دنبال مينمايند. اين سياست توسعهطلبانه و ايردنتيسم (الحاق طلبي) کردي، مشابه سياست حکومتهاي افراطي ارمنستان، روسيه، اسرائيل و ... در مورد گسترش مرزهاي خود به بهانه حضور و يا گسترش مراکز ارمني نشين، روس نشين و يا يهودي نشين در کشورهاي همجوار و مناطق ملي همسايه است.

٢- ذهنيت و سياست توسعه طلبانه- الحاق طلبانه برخي از گروههاي کردي، صرفا متوجه بخشهاي غربي جنوب آزربايجان نيست. اين ذهنيت توسعهطلبانه و ايردنتيسم کردي علاوه بر مناطق عربي همه مناطق ترکنشين در منطقه ما را هدف قرار داده و به صورتي جدي تهديد ميکند: در ترکيه نواحي ايغدير، قارس، آرداهان، ... ؛ در عراق نواحي کرکوک و پيرامون آن؛ در جمهوري آزربايجان نواحي لاچین ، نخجوان و پيرامون آن؛ در سوريه نواحي قاميشلي، باييربوجاق و پيرامون آن؛ در خراسان نواحي بجنورد، قوچان، ...؛ و در آزربايجان جنوبي همه غرب آن از ماکو، خوي، سلماس، اورميه، سولدوز، سايين قاال، تيکان تپه، تا اسدآباد، قروه، بيجار، ياسوکند و سنقر ...

 
تروريسم و خشونتخواهي کرد
تروريسم کردي مسالهاي پيچيده است. در اينجا به اختصار به چند مورد مرتبط به ملت ترک ما اشاره ميشود:

 ١-خلق ترک در آزربايجان جنوبي از دوره صفويان - که بويژه در آغاز ظلم و اجحاف بسيار به سنيان منطقه از جمله کردها نمودند- به طور مداوم در معرض تهاجمات و قتل عامهاي انجام شده توسط طوائف و دستجات اشرار مسلح کرد قرار داشته است. تا ظهور شيخ عبيداهلل نهري در دهههاي آخر قرن نوزده، اين تهاجمات در فرم غارت و چپاول شهرها و روستاهاي ترک و خونريزي و کشتار و قتل عام اهالي ترک آنها توسط عدهاي از طوائف سرکش و دستجات اشرار مسلح کرد بود. با ظهور شيخ عبيداهلل نهري به تهاجمات مسلحانه اين دستجات و طوائف و اشرار کرد به مراکز ترکنشين و کشتار اهالي ترک آنها، بُعد مليتگرائي کردي و يارگيري بازيگران منطقهاي )فارس-تاجيک، ارمني، آسوري، ...( و قدرتهاي استعماري )روسيه، بريتانيا، فرانسه، ...( نيز اضافه گشت. در قرن بيستم و بعد از پيدايش حزب دمکرات کردستان، کومله و بويژه پ.ک.ک و پژاک، اين حمالت به بهانه مبارزه مسلحانه و جنگ چريکي و ... کم کم و به طور فزايندهاي رنگ و خصلت تروريسم سازمانيافته و کشتار و خونريزي آگاهانه نيز به خود گرفت.

٢-عمليات مسلحانه و تروريستي گروههاي کرد در آزربايجان و شبکه وسيع قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر که براي فينانسمان اين شبکه و عمليات در آنجا ايجاد کردهاند، و واکنش نظامي دولت ايران بدان، سبب ميليتاريزه شدن منطقه ترکنشين؛ ايجاد وضعيت جنگي مداوم و اتمسفر خوف و انهدام و مرگ؛ متوقف شدن رشد و توسعه اقتصادي، فرهنگي و سياسي؛ شديدتر و گستردهتر شدن نقض حقوق بشر توسط دولت جمهوري اسالمي ايران در اين منطقه از آزربايجان، و عموما عقبماندگي همه جانبه آزربايجان در يک صد و پنجاه سال اخير شده و ميشود.

٣-توده ترک بيدفاع روستائي و شهرنشين ساکن در اين منطقه از آزربايجان که قرنهاست – بر خالف کردان- مطلقا غيرمسلح و بدور از رفتارها و خوي جنگجويانه ميباشد، براي حفظ خود از حمالت مسلحانه و تروريستي کردها و تهديد شدن به قتل عام، ناچار به دولت ايران پناه برده به آن نزديک ميشود. اين نزديکي هر چند مشروع، با توجه با ماهيت و سياستهاي ترکستيزانه دولت ايران، باعث پررنگتر شدن و تعميق فاناتيزم ديني-شيعي و در نتيجه عقبماندگي فرهنگي- اجتماعي- سياسي هرچه بيشتر خلق ترک ميگردد.

٤-تروريسم، توسعهطلبي- الحاقطلبي، مليتگرائي شوون و تهديد به تصفيه قومي که خلق ترک از سوي گروههاي مسلح و زيادهطلب و خشونتخواه کرد مواجه با آن است، باعث شده است که در يک صد و پنجاه سال اخير بخش عمده انرژي ترکهاي ساکن در غرب آزربايجان به جاي متمرکز شدن بر سياستهاي استعماري و نژادپرستانه عنصر قومي مسلط فارس، به اين مسائل منحرف شده و تلف گردد. اين نيز، با توجه به وزنه عنصر ترک و نقش تعيين کننده تاريخي وي در معادالت سياسي ايران، سبب به تعويق افتادن حل مساله ملي در ايران ميشود. به عبارت ديگر، يکي از مهمترين عوامل در عدم گشايش در حل مساله ملي در ايران در تاريخ معاصر، تروريسم-خشونتخواهي و توسعهطلبي - الحاقطلبي کردي است.

٥-عمليات تروريستي گروه پ ک ک در منطقه و بويژه در ترکيه هم مستقيما و هم غير مستقيم بر عليه منافع ملي خلق ترک ما است. در طول تاريخ توسعه، رفاه و دمکراتيزاسيون ترکيه همواره تاثيرات بسيار مثبت و فوري بر منطقه، ايران و مناطق ترکنشين ايران از جمله آزربايجان داشته است. ترکيه- بر خالف ايران- در منظومه جهان تورکيک و اروپا قرار دارد. داراي تجربه دمکراسي و سکوالريسم است و کشور چندملتي نيست. در اين جهان خشونتخواهي و عمليات مسلحانه و تروريسم جائي ندارد. اين گونه رفتارهاي بيخردانه و خرابکارانه سد راه دمکراتيزاسيون ترکيه و در نتيجه دمکراتيزاسيون منطقه و ايران است. اما پ ک ک متعلق به جهان ديگري، خاورميانه است. بنا به اتحاديه اروپا و آمريکا و ..... پ ک ک يک تشکيالت تروريستي است. اين تشکيالت استالينيستي-مائوئيستي تماميتخواه، که خشونتورزي و آدمکشي و خونريزي و تروريسم را تحت نام مبارزه مسلحانه و جنگ چريکي و ... بکار ميبرد، شايد در ذهنيت خاورميانهاي معارض و يا گريال شمرده شود، اما نه در ذهنيت اروپائي که ترکيه بخشي از آن است.

 

تروريسم کردي در خدمت توسعهطلبي ارضي و الحاقگرائي کردي 
 انجام عمليات خشونتآميز، مسلحانه و تروريستي پي در پي گروههاي کرد در خاک آزربايجان و سرزمينهاي ترک و يا در مناطقي که دو خلق کرد و ترک در جوار هم و به صورت در هم ميزيند، انتخابي آگاهانه و استراتژيک است. 
گروههاي کردي از اين انتخاب، چند هدف را- به شرحي که خواهد آمد- دنبال ميکنند. 

١-يکي از نتايج ميليتاريزه کردن غرب آزربايجان و انجام عمليات تروريستي در آن توسط گروههاي کرد، همانگونه که در قرن اخير به دفعات ديده شده است، فرار و کوچ پيوسته اهالي ترک از منطقه )معموال به فارسستان(، و از طرف ديگر مهاجرت و ورود بالانقطاع جمعيت کرد (از بخشهاي کردنشين ايران و حتي عراق و ترکيه) به منطقه است. گروههاي مسلح و تروريست کرد، از انجام عمليات تروريستي خود در اراضي آزربايجان و ميليتاريزه کردن آگاهانه آن، در درازمدت به عنوان روشي راهبردي براي تغيير بافت دمگرافيک اتنيک منطقه به له خود و پاکسازي قومي مناطق غربي آزربايجان، از ماکو، سلماس و اورميه تا بيجار، قروه و سنقر از ترکها استفاده ميکنند.

٢-پناه بردن واکنشي تودههاي ترک بيمناک از تروريسم کردي به دولت ايران و نيروهاي امنيتي و نظامياش، باعث تقويت حس تعلق او به هويت ملي ايراني و مانع رشد خودآگاهي ملي ترک و در نتيجه تسهيل روند ذوب او در هويت ايراني ميشود. اين وضعيت، همانگونه که به خير سياستهاي ترکزدائي و فارسسازي دولت ايران است، مقبول گروههاي مليتگراي کرد نيز ميباشد. زيرا از يک توده همسايه ترک، که به لحاظ فرهنگي- اجتماعي و سياسي عقبمانده، فاقد شعور ملي، غرق در فاناتيزم ديني، ذوب شده در هويت ايراني، بيخبر از حقوق ملي خود و عاجز به قيام براي دفاع از منافع ملي خويش است، همه چيز - و در درجه اول سرزمين و وطن و خانه و خاک- وي را به راحتي ميتوان گرفت و تصاحب کرد.

٣- گروههاي کرد، نزديک شدن واکنشي تودههاي بيدفاع ترک به دولت ايران، از خوف مبارزه مسلحانه، ترور، غارت و کشتار گروههاي مسلح و شبکههاي قاچاقچيگري خود کردها را به عنوان بهانهاي براي زير آبزني و جنگ رواني بر عليه خلق ترک بکار ميبرند. در اين استقامت، آنها در تبليغات خود، خلق ترک را به صورت طرفي که در سرکوب خلق کرد با دولت ايران همکاري ميکند تقديم ميکنند. اين نيز، در افکار عمومي جهاني، باعث موجهتر جلوه کردن و ايجاد مشروعيت و حقانيت براي ادعاهاي ارضي گويا کردهاي مظلوم بر خاک گويا ترکهاي ظالم و در نتيجه تسهيل امر الحاق مناطق استراتژيک ترکنشين آزربايجان به کردستان آرماني اين گروهها ميشود.

٤-گروههاي کرد بويژه وابستگان پ ک ک، عمليات مسلحانه و تروريستي خود را اصوال در اراضي آزربايجان اجرا ميکنند. دولت ايران نيز کساني از اين گروهها را که دستگير ميکند، عموما در همان مناطق به محاکمه کشيده و به عقوبت ميرساند. انعکاس اخبار اين حوادث به ويژه در رسانههاي خارجي، اين تصور را به وجود ميآورد که اين مناطق آزربايجان، در اصل خاک کردستاناند. چرا که گروههاي کردي عمليات خود را در اين مناطق انجام ميدهند، محاکمات در اين مناطق برپا ميگردد و مجازاتها نيز در اين مناطق انفاذ ميشود. در نتيجه همه چيز نشانگر کردستاني بودن اين مناطق است. گروههاي کردي، از جريان داشتن مجادله و جنگ خود با دولت ايران در اين بخش از آزربايجان، به صورت بسيار موثر در انجام تبليغات توسعهطلبانه خود استفاده ميکنند. کل اين سيستم سوررئاليستي، در برخي ناظران اين حس و اعتقاد را پديد آورده است که نوعي هماهنگي و پيمان اعالم نشده بين دولت ايران و گروههاي تروريستي کرد در ايجاد تصور غيرواقعي کردستاني بودن مناطق غرب آزربايجان وجود دارد. ٥-شبکه وسيع قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر که گروههاي کردي براي فينانسمان عمليات تروريستي خود ايجاد کردهاند، باعث انباشت سرمايه در ميان قشر وسيعي از کردهاي مرزنشين بويژه مهاجرين جديد شده است. اين نيز به خود از يک طرف طبقه متوسط ترک در منطقه را تضعيف نموده، و از طرف ديگر طبقه جديدي از مافياي ثروتمند کردي را ايجاد کرده است که سرمايه نامشروع و غيرقانوني خود را براي خريد و تملک اراضي در شهرهاي استراتژيک ترک و کردستانسازي آنها بکار ميبرد.

 

تهديد خلق ترک به پاکسازي قومي  

١-نامهاي اشخاصي چون شيخ عبيداهلل نهري، اسماعيل آقا سيمکو و ...، در نزد خلق ترک مترادف با کشتار و قتل عام، تهاجم و غارت و مرگ و ويراني، خشونتخواهي و افساد و خونريزي و لشکرکشي و ... است. اما اين نامها در ادبيات سياسي کرد، به قهرمانان ملي مبدل شدهاند. تاکنون حتي يک گروه و يا شخصيت کرد، از خلق ترک بابت ظلمها و بيرحميهاي غير انساني اشقياي مذکور عذر نخواسته است. اين رفتار، باعث ايجاد حس بسيار عميق بياعتمادي در خلق ترک نسبت به گروههاي کرد گرديده است. زيرا به نظر خلق ترک، قهرمان ساختن از اشرار مذکور توسط شخصيتها و گروههاي کرد داراي پيامي بسيار صريح به وي است: اگر خلق ترک وطن خود را ترک نکند، باز هم و در اولين فرصت بدست قهرمانان کرد ديگري مانند نامهاي مذکور، به همان عاقبت مبتال خواهد شد.

٢-حزب دمکرات کردستان، بابت ماجراجوئيها، تحريکات و کشتارهائي که در سال اول انقالب از خلق ترک انجام داد، تاکنون از وي عذر و پوزش نخواسته است. بر عکس، خلق ترک که معروض به کشتار و قتل عام شده بود را در تمام جهان به عنوان مسبب حوادثي که با انجام قتل عام اهالي ترک سولدوز آزربايجان توسط خود حزب دمکرات کردستان شروع و به وقوع فاجعه قارنا توسط دولت جمهوري اسالمي ايران ختم شد، مسئول و مجرم نشان داده است. اين داغ چشمي است که به خلق ترک داده ميشود. معني اين رفتار حزب دمکرات کردستان اين است: آن تحريکات و کشتارها بجا بودند و دوباره انجام خواهند شد. هدف، تروريزه کردن و ترسانيدن خلق ترک و مجبور ساختن وي به ترک وطن خود و راندن وي به آغوش جمهوري اسالمي ايران است.

 

نقشه هاي تحريک آميز کردستان بزرگ 

١-گروههاي توسعهطلب، الحاقگرا و زيادهخواه کرد ايراني و غير ايراني بويژه وابستگان پ ک ک، مدتهاست که در نقشههائي که در ايران، منطقه و جهان پخش ميکنند، عالوه بر مناطق کردنشين استانهاي آزربايجان غربي، کردستان، کرمانشاه و ايالم که کردستان اتنيک را تشکيل ميدهند؛ مناطق ترکنشين استانهاي آزربايجان غربي؛ برخي از مناطق ترکنشين استانهاي آزربايجان شرقي، زنجان، همدان؛ و مناطق ترکنشين و آزربايجاني استانهاي کردستان و کرمانشاه را که در دو دوره پهلوي و جمهوري اسالمي از استانهاي همجوار منتزع و به واحدهاي جديدالتاسيس کردستان و کرمانشاه الحاق شدهاند را نيز داخل ميکنند و همه اين مناطق ترکنشين و آزربايجاني را کردستان مينامند. علي رغم اعتراضات بيشمار ترکان اين مناطق به اين دروغپردازيها، تاکنون حتي يک گروه کردي مطرح بابت تهيه و پخش اين نقشههاي خيالي تهديدآميز و جنگطلبانه ابراز ندامت و يا ناراحتي نکرده است.

٢-جاي دادن شهرها، روستاها و مراکز جمعيتي آزربايجاني و ترکنشين استانهاي آزربايجان غربي، همدان، کردستان، کرمانشاهان و گاها آزربايجان شرقي و زنجان- که در بعضي از آنها درصد نفوس کرد يک رقمي است و يا اصال هيچ جمعيت کرد ندارند- در داخل نقشههاي کردستان بزرگ و پخش مصرانه و بسيار گسترده اين نقشههاي تماما غيرواقعي و خيالپردازانه در دنيا بويژه در مراکز سياسي و آکادميک غربي، محصول هوس و دلخوشي چند فعال کرد نيست. نقشههاي کردستان بزرگ که بيش از نيمي از سطح آن را اراضي ترکنشين تشکيل ميدهد، يک پيام هشدار و تهديد جدي است. اين نقشهها نه تنها علنا اعالم ميکنند که تصفيه قومي ترکها توسط نيروهاي کرد در حال آمدن است، بلکه افزون بر آن محل انجام اين تصفيه قومي را نيز دقيقا و پيشاپيش نشان ميدهند. نقشههاي کردستان بزرگ، بسترسازي براي تصفيه قومي گام به گام آينده در مناطق ترکنشين است. شونيسم کردي مبارزه ملي کرد به سرعت در حال کسب ماهيتي شونيستي است. نمونههاي اين روند- که در رابطه با خلق ترک ما به صورت ترکزدائي و کردسازي ميراث فرهنگي و تاريخي ترک تظاهر ميکند- بسياراند:

١- همسوئي، اشتراک و همکاري بسياري از گروهها و شخصيتهاي کرد با سياست استعماري و نژادپرستانه دولت ايران و پانايرانيستها در نقي هويت ملي خلق ترک با آزري ناميدن ملت ترک ساکن در آزربايجان

٢-کرد قلمداد کردن به زور گروههاي زباني-ملي ايرانيکزبان غير کرد ايران و منطقه مانند زازا، گوران، لک، فيلي و لر. در حاليکه بسياري از روشنفکران گروههاي مذکور به اين کردنمائيها معترضند

٣-تقديم کردن ترکان قزلباش-علوي )غالت شيعه( به صورت اهل حق و يارسان، و نيز ترکهاي سني )کوره سوننيها( آزربايجان به صورت کرد، در حاليکه نيستند

٤-جعل و بازنويسي تاريخي کردي براي سرزمينهاي مسکون توسط ترکها در سرتاسر منطقه، در حاليکه بيش از ٧٥ درصد از سرزمينهاي کردنشين فعلي، خود تا قرون اخير ترکنشين بوده است

٥-ناديده گرفتن حضور توده ترک در دو استان فعلي کردستان و کرمانشاه و انکار همه حقوق ملي اين ترکان

٦-انکار هويت آزربايجاني اراضي ترک که در تقسيمات اداري کنوني در محدوده استانهاي کردستان و کرمانشاهان قرار داده شدهاند

٧- مخالفت با ضرورت الحاق مجدد مناطق ترکنشين استانهاي کردستان و کرمانشاهان به استانهاي آزربايجاني مجاور و يا مخالفت با لزوم انتزاع آنها از دو استان مذکور و تشکيل استان جديدي (آزربايجان افشار) از آنها.

٨-کرد نشان دادن طوائف تاريخي ترک از قبيل افشارها، ...

٩-شخصيتدزدي و کرد نشان دادن شخصيتهاي برجسته ترک (از گذشتگان حسام الدين چلبي، صفوي الدين اورموي، نادرشاه، ... و از معاصرين حاج قربان سليماني، ...)

١٠-کرد نشان دادن ميراث فرهنگي و تاريخي ترک (ساز قوشما، قالي بيجار، ...)

١١-تعويض نامهاي تاريخي ترکي مراکز جمعيتياي که تا گذشتهاي نزديک ترکنشين بودهاند اما امروز کردنشيناند (خانا به پيرانشهر، ساووجبوالغ به مهاباد، ...)

١٢-تقال براي ريشهسازي جعلي کردي براي نامهاي ترکي که اکثريت مطلق توپونيمهاي منطقه فعال کردنشين را تشکيل ميدهد.

١٣-هماهنگي و همراهي استراتژيک در سياستهاي منطقهاي ضد ترکي (درياي خزر، مساله قرهباغ، ...)

١٤-اشتراک گروههاي کرد در جنگهاي قرهباغ در صف نيروهاي اشغالگر روسيه-ارمني و بر عليه توده ترک

١٥-انجام تبليغات منفي آشکار و يا پنهان بر عليه خلق ترک ساکن در جنوب آزربايجان در گردهمآئيها و تماسهاي بين المللي. از جمله با پخش تبليغات دروغيني مانند اينکه حرکت ملي دمکراتيک ترک، حرکتي نژادپرستانه است، خلق ترک در ايران همگام و همکار دولت جمهوري اسالمي است و ....

١٦-مسئول و مقصر شمردن ترکهاي ساکن در ايران و آزربايجان بابت اقدامات و سياستهاي دولت ترکيه در قبال کردهاي اين کشور. هدف از ايجاد اينهماني بين ترکهاي ايران و دولت ترکيه از سوي گروهاي کرد، جلب حمايت افکار عمومي جهاني، براي ادعاهاي ارضي اکراد مظلوم از خاک ترکهاي ظالم ميباشد.

گرچهيه هو


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>