بار دیگر سخنی پیرامون روز زبان مادری
بار دیگر سخنی پیرامون روز جهانی زبان مادری
21 فوریه هر سال یادآور مبارزه برای زبان مادری است که از داکا پایتخت بنگلادش آغاز شد و سال ها بعد از سوی یونسکو، نهاد فرهنگی سازمان ملل متحد در تاریخ مبارزاتی برای رسیدن به عدالت و پیشرفت در جهان مدرن بعنوان روز جهانی « زبان مادری » جایگاه خود را پیدا کرد. برای نخستین بار در سال 1952 تعدادی از دانشجویان بنگالی زبان دانشگاه « داکا » در اعتراض به تحمیل زبان اردو که از سوی حکومت پاکستان پیش برده می شد دست به اعتراض زدند و از سوی روشنفکران و فعالین اجتماعی مورد حمایت قرار گرفتند که با خشونت ورزی نیرو های نظامی و امنیتی پاکستان تعدادی کشته و زخمی شدند. مبارزه برای زبان مادری، آغاز یک جنبش همگانی بود که تا اسقلال پیش رفت و کشور بنگلادش ( پاکستان شرقی ) از پاکستان جدا شد. در سال های بعد به درخواست دولت بنگلادش این روز بعنوان مبارزه برای دستیابی به زبان مادری در دستور یونسکو قرار گرفت، نخست در کنفرانس عمومی یونسکو مطرح شد سپس در نشست عمومی سازمان ملل در سال 2008 به تصویب رسید، در نتیجه ابعاد جهانی به خود گرفت و فعالین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به کندوکاو پیرامون زبان مادری و دستآورد های آن پرداختند و ضرورت کاربرد زمان مادری را در رشد فرهنگی، هویتی، احساسی و عاطفی با بهره گیری از کارشناسان علوم اجتماعی و تجربی مورد بررسی قرار دادند
ایرینا بوکووا، مدیر کل یونسکو در پیام خود بمناسبت روز « زبان مادری » در سال 2016 یادآور شد که : هدف برنامه چهارم توسعه پایدار سازمان ملل، برای آموزش با کیفیت و یادگیری برای همگان متمرکز است، تا همه مردان و زنان را قادر سازد که مهارت، دانش و ارزش های لازم را بدست آورند و در جامعه خود مشارکت کامل داشته باشند، زبان مادری در یک مجموعه و رویکرد چند زبانه یکی از مولفه های بنیادین آموزش با کیفیت بالا است.از آن رو در میثاق ها و کنوانسیون های جهانی بویژه در رابطه با حق و حقوق کودک به ضرورت آن اشاره شده است. .
به باور برخی از کارشناسان فرهنگی و روانشناسان، زبان مادری از بدو تولد با انسان در ارتباط است و جایگاه ویژه ای در رشد ذهنی، فکری و یادگیری دارد، کودک با آن زبان باز می کند، نیاز های نخستین، احساس، رفتار و گاهی خشم اش را با آن بیان می کند و یا نشان می دهد. در سال های اخیر ضرورت کاربرد زبان مادری از سوی کارشناسان به شیوه های مختلف بیان می شود و مورد تاکید قرار می گیرد، هرچند ضرورت کاربرد آن به قرن ها پیش بر میگردد.در سال هایی که زبان دین و سیاست لاتین بود و در انحصار کلیسا قرار داشت، افرادی مانند « دانته » می گفتند که مردم در بیان احساس و درک خود از طبیعت و دنیای پیرامونی به زبان مادری خود نیاز دارند، زبان لاتین برای توده های مردم غیر قابل فهم و یادگیری است. و در این راستا اثر مشهور خود را بنام « کمدی خدایان » به زبان ایتالیایی که قابل فهم همگان باشد نوشت و فصل نوینی در گسترش فرهنگ و زبان های گوناگون در اروپا باز کرد. قرن ها بعد هایدگر فیلسوف آلمانی گفت: زبان مادری احساس و الهامات انسانی را بازتاب می دهد.
زبان مادری بخشی از وجود، هویت و شخصیت انسانی است که انسان آن را با خود همراه دارد، از پنجره آن به جهان نگاه می کند و آن را احساس، درک و گاهی خیال پردازی می کند، البته، با آموختن و یادگیری زبان های دیگر هم انسان با بینش وسیع تر به برخی از آن ها دست پیدا می کند. ماده 27 از « میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی » می گوید: در کشور هایی که اقلیت زبانی، نژادی و مذهبی وجود دارند، باید از فرهنگ خاص خود برخوردار شوند، بر طبق آن عمل کنند و زبان خود را بکار برند. این میثاق از سال 1976 برای همه کشور ها لازم الاجرا شده و ایران هم در سال 1354 آن را از مجلس گذرانده و رژیم کنونی هم به اجرای کامل آن متعهد است، ولی هرگز به آن پایبند نبوده است.
ایران کشور بزرگ و پهناوری است که در آن ملل گوناگون همراه با زبان و فرهنگ متفاوت همراه با پیوند های بسیار قوی و محکم و مشترک بین خود، به زبان های مختلف سخن می گویند و گاهی تفاوت های فرهنگی بسیاری دارند که در صورت انکار و عدم پذیرش این واقعیت ها و تفاوت ها، می تواند باعث گسل و تنش بزرگ اجتماعی و سیاسی شود که در صورت گسترش، غیر قابل کنترل باشد.در رژیم گذشته اصل مرکزگرایی، نظامی گری و باستان گرایی با محور زبان فارسی در همه مناطق کشور گاهی همراه با کاربرد خشونت پیش رفت که زیان های جبران ناپذیر فرهنگی و آموزشی به بار آورد، پیشنهاد های تجربی برخی از آموزگاران دلسوز مانند صمد بهرنگی در راستای آموزش کودکان آذربایجانی نه تنها مورد توجه قرار نگرفت بلکه خشم رژیم را برانگیخت. صمد بهرنگی آموزگار فداکار در روستا های آذربایجان با مشاهده دشواری آموزش به زبان غیرمادری به تهیه جزوه ای بنام « کندوکاو در مسائل تربیتی ایران » پرداخت و مشکلات آموزشی و تجارب خود را در منطقه آذربایجان به زبان ساده ای بیان کرد. و نوشت که کودکان آذربایجان بین یادگیری زبان و درس دچار مشکل هستند. هنگامی که من به دانش آموز عکس جاری بودن آب را نشان می دهم و می گویم آن آب است، کودک با حیرت به من نگاه می کند و در دل خود می گوید که این « سو » است و با کلمه آب رابطه حسی برقرار نمی کند، با وارد شدن به خانه باز هم کلمه « سو » را بکار می برد زیرا برایش مجسم تر، ملموس تر و آشنا تر است، از این رو گاهی کلمات یادگرفته در مدرسه را فراموش می کند، این شیوه آموزش برای کودکان فارس زبان آسان تر و قابل درک تر است. در نتیجه بی عدالتی را کودک از همان نخستین سال مدرسه احساس و لمس می کند.
رژیم جمهوری اسلامی تا کنون همان سیاست کهنه و فرسوده گذشته را پیش برده و با گذشت بیش از 37 سال هیچگونه پیشرفتی در حوزه آموزشی بدست نیآورده است. تا جائیکه محمد دیمه ور معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفتگو با خبرگزاری مهر می گوید: 47 هزار دانش آموز کلاس اولی در سال تحصیلی 91 – 92 مردود شده و از رفتن به کلاس بالاتر باز مانده اند، یکی از دلایل آن دوزبانه بودن در مناطق مختلف کشور اعلام شده است
در مناطقی که کودکان مجبور به آموزش با زبان بیگانه و غیر بومی اند، نسبت به آن احساس بیگانگی، غیر خودی و تردید دارند، زیرا کودک احساس همدلی و هم زبانی با آموزگار و محیط خود ندارد، گاهی نسبت به آموزش و معلم همراه با ترس، خشم می ورزد و از آموزش و آموختن لذتی نمی برد، در نتیجه مدرسه گریزی و ترک تحصیل در این مناطق بیشتر است. هر چند قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل 15، 19 و 30 استفاده از زبان های محلی، تدریس آنها، با حقوق مساوی و رایگان را پیش بینی کرده است ولی رژیم درمانده و وحشت زده از توده های مردمی از اجرای آن سر باز می زند و در مواردی هم از محدودیت مالی سخن به میان می آورد، در حالی که دولت روحانی 40 هزار خشت طلا و 2500 میلیارد تومان به عتبات عالیات هزینه می کند.
آموزش به زبان مادری یکی از حقوق پایه ای انسان است که در اسناد، معاهدات و کنوانسیون های گوناگون به رسمیت شناخته شده، منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، قومی، ملی و مذهبی به آن اشاره کرده و ماده 30 از حقوق کودک آن را الزامی شمرده است، ولی فرهنگستان زبان فارسی که از بودجه عمومی تغذیه می کند و در راستای تقویت و تحمیل زبان فارسی به جامعه تلاش می ورزد، به شدت با فرهنگ و زبان های دیگر در کشور مبارزه می کند، حداد عادل رئیس دائمی این فرهنگستان در مخالفت با زبان های دیگر می گوید: مواظب باشیم که زبان فارسی را برای پیروزی های موقت و بی حاصل خرج نکنیم، سلیم نیساری از اعضای دیگر آن اضافه می کند که تحصیل با زبان اقوام بسیار خطرناک است، ما در ایران فردوسی داشتیم که پایه محکمی برای زبان فارسی ایجاد کرده، امروز ما در کنار دین اسلام به داشتن چنین زبانی مفتخریم. اینگونه بیانات که نشانه های تبعیض، تحقیر و فاشیسم زبانی در آن به چشم می خورد، سیاست فرهنگی رژیم را به نمایش می گذارد، آنان در کابوس وحشت از خیزش مردمی به سر می برند و در خواب مرکز گرایی خود با زبان واحد ریشه های واگرایی را درجامعه چند فرهنگی تقویت می کنند.
زبان مادری در انسان همیشه پایدار است و انسان در بدترین شرایط هم آن را فراموش نمی کند، زیرا همراه با زبان که ابزار ارتباطی است هویت انسان را می سازد و در اندیشه و رشد فکری انسان موثر است، با تضعیف زبان مادری در جامعه فقر فرهنگی حاکم می شود و در دراز مدت فرهنگ عمومی جامعه رو به زوال می رود، برای رشد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه چند فرهنگی تقویت همه زبان را در راستای همگرایی ضروری و الزامی است و این بینش با استبداد حاکم بر جامعه همخوانی و همسویی ندارد...
محمد حسین یحیایی
آ