توهین عمدی صدا و سیما و مطبوعات ولایت فقیە بە ملیتها و مذاهب موجود در ایران
با آنکە توهین و تحقیر نسبت بە ملل مختلف، مذاهب، رنگها و باورهای متفاوت تاریخچە بسیار زیادی دارد، اما مطابق با احکام شریعت های آسمانی و مکاتب فلسفی و همچنین در قوانین مختلف بین المللی و در عرف و مناسبات حقوقی هر کشوری تعاریف متفاوت و ویژە ای برای آن وجود دارد. در نظام سیاسی - اجتماعی هر کشور و در مفاد قانون اساسی آنها ارتکاب شخص بە توهین و بی حرمتی را بستە بە میزان و دلالت آن بعنوان جرم عمومی یا خصوصی تعریف و مرتکب را نهایتا با صدور حکم قضایی مورد مواخذە و بازخواست قرار می دهند.
بە طور کلی توهین و بی احترامی در نسبت دادن سستی و ضعفی در اخلاق، خلقت، باور مذهبی، نگرش متعصبانە نسبت به شخص، گروە، دستە، ملت و مذهب را شامل می شود. اثبات توهین بودن یک توهین زمانی بهتر روشن می شود که بدانیم چه شخص و چه شخصیت یا ملت و عقیدە ای مدنظر است.
بنابراین باید دانست کە نسبت دادن تعبیرات و استفادە از واژە های مختلف برای وجە تسمیە قراردادن یک ملت و مذهب و حتی گروەهی کوچک انسانی ممکن است در بسیاری از موارد توهین عمدی محسوب گردد.
شاید ذکر نمودن نام هر ملت و مذهب و گروە خاص نزد ما با بسیاری از تعابیر و صفات گوناگون، اشکالی نداشته باشد و آنها برای ما توهین به حساب نیایند، اما یقینا دیدگاە متفاوتی هم وجود دارد و نباید تصور کنیم که همان تعابیر نسبت به همگان صحیح بوده و خارج از دایرە توهین و بی ادبی محض است.
از آن جایی که با به رسمیت شناختن منزلت ذاتی و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر همه انسانها اساس آزادی، عدالت و صلح در گیتی برقرار می گردد، بیتوجهی و نادیده انگاشتن حقوق هر فرد، گروە و قشر خاصی از انسان منجر به توهین و حتی اعمال وحشیانهای نظیر هولوکاست و ژنوساید ارامنە شده است که وجدان همگان را به عصیان وا می دارد.
در مادە (٢) اعلامیە حقوق بشر چنین آمدە است: " هرکس بدون هیچگونه تمایزی از حیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، باور سیاسی یا هر باور دیگری، خاستگاه ملی یا اجتماعی، دارایی و ولادت یا هر موقعیت دیگری از حقوق و آزادی هایی که در این اعلامیه برشمرده شدهاست برخوردار است. بعلاوه هیچگونه تمایزی نباید بر پایه موقعیت سیاسی، قضایی یا بینالمللی کشور یا سرزمینی که شخص بدان تعلق دارد قایل شد، خواه مستقل باشد، خواه تحت قیمومت کشوری دیگر باشد، خواه غیرخود مختار باشد و یا از حیث تمامیت ملی تحت هرگونه محدودیتی باشد".
در ایران چند ملیتی و با مذاهب و باورهای مذهبی متعدد اما از دیرزمان فرهنگ حاکم و ملت برتر از سوی حاکمیت همان فرهنگ و زبان و عقایدی بودە است کە رژیمهای متفاوت برای ادارە کشور و تحکیم قدرت خود بدان چنگ زدە اند.
شاید خیلی ها فکر کنند چون زبان فارسی در ایران در طول دورەهای تاریخی – سیاسی گوناگون بعنوان زبان رسمی کشور کاربرد داشتە و فرهنگ فارسی زبان از سوی حاکمان و جباران روزگار ارجحتر بودە و بکار گرفتە شدە، پس فارسها ظالم و بقیە هم مظلوم اند.!
اما چنین تفکر و اندیشەای کاملا نادرست و هیچ کمکی بە ریشەیابی مشکل توهین بە سایر ملیتها و فرهنگها و زبانها نمی کند، چرا کە هیچ زبان و ملتی در ذات خود بد نیستند، بلکە زمانی کە رژیمهای سیاسی، مکاتب مذهبی و غیرە درصدد سوء استفادە ابزاری از آن بر می آیند، رنگ و بی شوونیسم و افراطی گری بە خود می گیرند.
از سوی دیگر در ایران امروز و مطابق قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی از آن رو که مقام رهبری هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ شرعی بالاترین مقام است جرم توهین به ايشان نیز با سایر توهینها متفاوت است.! در ماده 514 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است: هر کس به خمینی و مقام رهبری به نحوی از انحا اهانت كند به حبس از 6 ماه تا دو سال محکوم خواهد شد و در زمینە توهین بە مقامات و سران عالی رتبە رژیم در مطبوعات هم ماده 27 قانون مطبوعات مصوب سال 64 و طرح اصلاحی سال 79 بدین گونه است:
"هر گاه در نشریه ای به رهبر جمهوری اسلامی و یا مراجع مسلم تقلید اهانت شود، پروانه آن نشریه لغو و مدیر مسئول و نویسنده مطلب به محاکم صالحه معرفی و مجازات خواهند شد ".
اما باید گفت اگر رهبر و سایر مسئولان نظام و رسانە های رژیم و خصوصا صدا و سیما عمدا یا سهوا هر توهینی انجام دادند یقینا نە تنها شکوائیە های مردم پیگیری نمی شوند بلە بعضیها از یمین توهین کنندگان بە درجات و پستهای بهتری هم در نظام ولایت ارتقا می یابند.!
نمونە های از انواع توهین بە زنان عرب، توهین بە ترکها در قالب گفتار یک سوسک، توهین بە لرها از زبان یک اندیشمند و اینکە آنها آدمخوار هستند، توهین بە کردها، توهین بە آیین یارسان و شهروندان بهائی، توهین بە بختیاریها، دوبارە توهین بە ترکها در قالب یک طنز تلویزیونی و اینکە آنها بلد نیستند مسواک چیست و مورد دیگر هم این روزها توهین بە لرهای ممسنی در برنامە "خوشا شیراز"و اینکە آنها غارت گر هستند و این داستان توهین عمدی رسانەهای رژیم ولایت همچنان ادامە دارد...!
در بسیاری موارد تنشی میان آزادی به ویژه آزادی بیان و برخی مقولات دیگر از جمله ادبیات، بیان یا طنز و دیگر مواردی که به نظر برخی بیحرمتی به شعائر مذهبی یا توهین به مقدسات دیگران هستند وجود دارد. میزان این تنش و مناقشهها در موارد مختلف در نقاط مختلف جهان متفاوت است.
با روی کار آمدن رژیم ولایت فقیە توهین و بی احترامی بە ملیتها و مذاهب موجود در ایران نە تنها خاتمە نیافت بلکە در اشکال متفاوتری هم گسترش یافت.
توهین بە ملیتهای ترک، کرد، لر و عرب و بلوچ و ساختن دهها طنز و مستند از سوی سازمان صدا و سیما و همچنین نشر توهین در مطبوعات رسمی رژیم عمدا یک هدف را دنبال می کند و آن کاشتن تخم تفرقە و آشوب در کشور و از بین بردن فضای همزیستی مسالمت آمیز بین ملیتها و مذاهب مختلف در ایران می باشد.
رژیم ولایت فقیە وجود هرگونە اتحاد و همزیستی بین ملیتها و مذاهب مختلف را بە زیان خود قلمداد کردە و هراسان بە دنبال ایجاد شکافهای گوناگون با نقشە های متفاوت بودە و یکی از مهمترین جایگاههای کە می تواند از آن بە نفع سیاستهای آشوبگرانە خود از آن استفادە کند صدا و سیما و مطبوعات عمومی کشور هستند.
در طول این سالها رژیم ولایت فقیە هیچگاە نخواست کە در جامعە نظم و ثبات نسبی حاکم گردد و مانع از اتحاد نیروهای مردمی و اقشار مختلف جامعە می شود.
اگرچە با سیاستهایی نظیر بدیهی نمودن وجود دشمنان خیالی برای کشور، ایجاد آشوب در کشورهای مختلف منطقە و جهان، وعدە های دروغین مذهبی و رفاهی بە مردم، رژیم توانستە است تا حدودی مانع شکل گیری یک کانون همبستگی فکری و اجتماعی در کشور گردد، اما با این وجود هم هموارە از وحدت ملیتها و مذاهب در این کشور متمرکز خوف دارد و با مکانیزم توهین از تریبون رسمی و رسانە ملی کشور و عکس العمل عمومی درصدد است خشم مردم را کنترل و هراز چند گاهی در قالب یک اعتراض کوچک خیابانی، خشم و توازن روحی و روانی آنها را با ادامە سیاست ها و قدرت خود حفظ کند.
رژیم ولایت فقیە از وجود شکافهاى قومى و مذهبى فراوان موجود در منطقه اطلاع داشتە، اما این نکتە را هم بە خوبی می داند که علیرغم همه این شکافها مردم ایران با وجود اختلاف در نوع مذهب و قومیت خود، هزاران سال سابقه همزیستى و دوستى و یگانگى دارند و با امید به رسیدن بە آیندهاى بهتر در مبارزە خود با دیکتاتوری حاکم مصمم هستند. شکافهای بین ملیتها و مذاهب در اکثر نقاط ایران یقینا بصورت حقوقى و سیاسى قابل حل هستند و هر راه حلى بغیر از راه حلهاى حقوقى و سیاسى مبتنى بر اعلامیههاى جهانى حقوق بشر میتواند منجر به خسران و زیانهای غیرقابل جبران و پیشبینی برای ایران مبدل گردد.