بحران تفکر و اندیشه در جامعه نژادپرست ایرانی
انجماد فکری و نبود تفکر تغییر باعث عقب ماندگی همه جانبه از نظر تکنولوژیک، انسانی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی برخی جوامع بشری شده است. جامعه ایران با حکومت فارس محور هم در این بحران گرفتار بوده، تاکنون نتوانسته خود را نجات داده و سهمی در خدمت به بشریت داشته باشد.
تفکر و اندیشه مجموعه ای از مطالب و یادگیری های ذهنی است که انسان و جامعه را طی فرآیندهای به سوی خردورزی در اعمال، کشف مجهول، قضاوت درست و یافتن حقیقت هدایت کرده و در حل مسائل مختلف یاری می رساند.
منظور از تفکر در این نوشته تفکر برتر و مدرن مطابق با منطق و استانداردهای های امروزی می باشد که انسان با استفاده از آن متد های برتر را به کار گرفته و به حل مسئله می رسد.
جامعه ایران به دلایل مختلف نظیر اعتیاد به حکومت های دیکتاتوری، خودشیفتگی، توهم مالیخولیایی، عصبیت تاریخی، چاپلوسی و تمجید تصاعدی از قدرت های مطلقه حاکم و ... تا کنون روی دموکراسی، آزاد اندیشی، نوع دوستی را به خود ندیده است.
در جامعه ایران همواره سنت را می پرستند و مردم بشدت در مقابل جایگزینی آن با اندیشه های مدرن مقاومت می کنند. همه تغییرات در جامعه ایران مانند بزکی بوده که همیشه از بالا یعنی قدرت مطلقه حاکم بر قشرهای پایین تحمیل شده و تغییرات چندانی از طرف مردم صورت نپذیرفته است.
تا پایان حکومت ممالک محروسه قاجار با اینکه سلاطین مستبد بودند، ولی اثری از نژادپرستی و خودبرتربینی در جامعه ایرانی مشاهده نمی شد. با کودتای حکومت پهلوی و محو پایه ها و تفکر مشروطیت، نژادپرستی جنون آمیز بر پایه تاریخ باستان فارس، محوریت زبان فارسی و نژاد آریایی بر جامعه ایرانی توسط رضاشاه و درباریانش بر ساکنان این منطقه جغرافیایی تزریق گردید. این مسئله جامعه را به سوی انجماد فکری یک سویه بر پایه خودشیفتگی بر محور هویت جعلی جغرافیایی ایرانیت و دگرستیزی سوق داد و در آن غرق کرد. این مسئله تا کنون یکی از مسائل مهمی است که قدرت تفکر برتر را از اکثریت افراد جامعه بویژه جامعه فارس گرفته است.
تبلیغات دینی با محوریت اصول و مبانی سنتی شیعی و تعصب اکثریت مردم به آن تحمل افراد را نسبت به غیر شیعه ها از بین برده و حتی بسیاری از آنان شیعه را برترین مذهب در دنیا حساب می کنند که توسط ایرانیان گسترش یافته است. شیفتگی به تابوها و مقدسات شیعه عقل، فهم و شعور مردم را در جهت آن پرورش داده و دگرستیزی را در آنان تقویت کرده است. این مسئله یکی از دلایل اصلی ایجاد شکاف بین گروه های اجتماعی مختلف در جامعه ایران می باشد.
عصبیت تاریخی و پرستش تاریخ باستان در قوم حاکم و افراد تحصیل کرده به حدی رسیده است که بر پایه توصیف و تمجید در ذهن خود تاریخ سازی کاذب می کند و سعی در جبران کمبودهای کنونی خود با تکیه بر گذشته تاریخی دارند. این مسئله آینده نگری و دور اندیشی را از آحاد جامعه گرفته و حتی بسیاری از تاریخ نویسان می گویند منشور حقوق بشر را کوروش بوجود آورده و اکثر پیشرفت های بشری کنونی را منتسب به دوره هخامنشیان می دانند.
جامعه ایرانی در یک نوع توهم تصاعدی گرفتار بوده و در نتیجه آن خود برتربینی بر محوریت ایرانیت عقل و شعور آنان را کور کرده است. برای روشن شدن این مسئله می توانید سری به سایت های خبری داخلی بزنید که در هر گوشه از جهان دنبال یک ایرانی می گردند که آن را بزرگ جلوه دهند. به عنوان نمونه ایران که تا کنون اختراع مهمی در جهان به نام خود ثبت نکرده سعی می کنند فن آوری های کاذب داخلی را مدرن جلوه دهند. این توهمات فزاینده از جهل نشات می گیرد. تجربیات نشان داده جوامع غرق در جهالت همواره با توهمات خود زندگی می کنند.
مردم ایران از خشونت لذت می برد. خشونت به عنوان ابزاری جهت سر گرمی و خوشگذرانی مردم تبدیل شده و حکومت فعلی ایران هم در نهادینه کردن آن در جامعه نقش مهمی تا کنون داشته است. مردم به جای اینکه اعدام انسان ها را تقبیح و محکوم کنند، اکثریت مردم آن را ضروری دانسته و از به دار آویختن انسان ها توسط حکومت ابراز خوشحالی می کنند. خشنودی از اعمال خشونت علیه انسان ها جای تفکر انتقادی در حل مسائل و مشکلات اجتماعی در مردم گرفته است. برای روشن تر شدن مسئله لازم است سری به میادین اصلی شهرها و مناطق مختلف در ایران بزنید که اعدام در ملا عام معمولا در چنین مکان هایی صورت می گیرد. وقتی حکومت اطلاعیه اعدام در ملا عام را صادر می نماید صدها بلکه هزاران نفر برای تماشای آن صف می کشند و با موبایل های هوشمنداز صحنه غم انگیز اعدام فیلمبرداری کرده و جهت ترویج خشونت در جامعه پخش می کنند. این مسئله ناشی از فقدان فهم و شعور در جامعه ایرانی می باشد که جان انسان ها برایشان ارزشی ندارد.
به عنوان نمونه اکثریت مردم فکر می کنند اگر حکومت ایران بمب اتمی داشت خیلی عالی بود و می توانست آن را بر علیه غرب بکار بگیرد و جامعه جهانی را از این طریق می توانست بترساند و کنترل کند. این تفکرات چقدر سطحی و عقب مانده بنظر می رسد که مردم نمی توانند بعد ضد بشری بودن این سلاح ها را درک کنند.
ریا کاری، چاپلوسی و تطمیع از خصوصیات بارز ایرانی هاست که قدرت های مطلقه حاکم همواره با ترویج آن سعی بر استحکام پایه های حکومت خود داشته اند. در تمامی ادارات و نهادهای حکومتی ریا کاری، چرب زبانی و دادن رشوت به مدیران حکومتی به ابزار قانون گریزی و بی عدالتی در جامعه ایران تبدیل شده است.
عادت به وضع موجود از خصوصیات بارز جامعه ایرانی بوده که ناشی از ترس و هراس از تغییرات اجتماعی می باشد. توجیه کردن و مشروعیت دادن با تفسیرهای غیرمنطقی به سیاست ها و برنامه های حکومتی که حقوق و خواسته های خود افراد را هدف گرفته، نشانه ترس از آینده و عادت به وضع موجود بوده که یکی از اهداف مهم حکومت جمهوری اسلامی جهت تداوم و افزایش عمر خود در منطقه جغرافیایی ایران می باشد.
تقلید و باور کورکورانه، اعتماد به رسانه های جهت دار حکومتی هم قدرت اندیشیدن از افراد را در زمینه های مختلف گرفته است. بیشتر مردم به آنچه که حکومت می گوید باور دارند و از آن تقلید و تبعیت می کنند. تقلید ناشی از نادانی و کم سوادی است که اکثریت افراد در ایران به آن گرفتارند. این مسئله قوه کنکاش و ارزیابی رویدادهای مختلف اجتماعی را محو کرده و بستری بوجود آورده برای استثمار ذهن ها از طریق تقلید و تبعیت کورکورانه ارگان های حکومتی بیشترین سود را از آن می برند. پوپولیسم ایرانی همواره فاقد عقل و شعور بوده و به عنوان ابزاری در جهت تامین منافع حکومتگران استفاده شده است.
بی اخلاقی هم یکی از معضلات مهم اجتماعی در جامعه ایران بوده که واگرایی بین اقوام، مذاهب و گروه های مختلف اجتماعی را تشدید کرده است. حکومت ایران یکی از بی اخلاق ترین حکومت ها در جهان بوده و در تزریق خصوصیات خود به جامعه تاثیر و نقش مهمی تا بحال داشته است. کینه توزی، نژادپرستی، افترا، عدم نوع دوستی، دروغ گویی، ریاکاری، زورگیری، تملق و چاپلوسی، دگرستیزی، تحقیر و توهین به اقوام و ملیت ها، تطمیع، فساد مالی، تجاوز به حقوق دیگران و حریم خصوصی افراد از مصادیق بارز بی اخلاقی در جامعه ایران بوده که بیشتر از بحران تفکر، تبعیض های اجتماعی و بی عدالتی های موجود در سیستم حاکم ناشی می شود.
یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران که شاخص های اعلام شده توسط سازمان های بین المللی گویای آن است، فقدان اندیشه مدرن و برتر و بحران تفکر و نو اندیشی در ذهنیت افراد جامعه می باشد که در نتیجه آن سعی در ارتقای خود یعنی قوم حاکم و حذف دیگری است. منظور از دیگری هم اقوام و ملل تحت ستم، پیروان سایر ادیان و مذاهب، زنان و دگرجنس ها می باشند که تفکرات بیمار جامعه در مورد این گروه ها تغییر نکرده و تا کنون در جهت حذف و استثمار عمل کرده است. این تفکرات دگرستیز و عقب مانده حاکمیت توتالیتر ایران را در رسیدن به اهداف خود یاری رسانده و موازی با اصول و فرامین حکومتی در ذهن اکثریت جامعه رخنه کرده است.
ترمیم بحران تفکر و اندیشه با این شرایط فعلی ایران که قدرت مطلقه حاکم هر گونه آزاداندیشی را تهدیدی علیه خود می پندارد، غیر ممکن به نظر می رسد. به عقیده اکثر صاحبنظران بحران تفکر و فقدان آزاد اندیشی در جامعه از علت های اصلی عقب ماندگی ایران بوده و در آینده باعث شدت یافتن واگرایی، شکاف و تنفر بین اقشار مختلف و سبب کشاندن جامعه نژادپرست و دگرستیز ایرانی به سیر قهقرایی خواهد شد.