بلوچستان فراموش شده !!!
نويسندگان : احسان فتاحي و مرجان جهانگيري پور
در حالی که اخبارهاي مربوط به ریزش پلاسکو همچنان در صدر پوشش خبری رسانههاي داخلي ودنياي مجازي بود ، بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان چندين روز دچار معضل سیل و آبگرفتگی شده بودند و پوشش ناچیز رسانهای این حادثه در رسانهها، باعث فراموش شدن سيستان بلوچستان شده بود.
از سوی دیگر نماینده زاهدان در مجلس رژيم اسلامي میگوید که امدادرسانی به سیل زدگان سیستان و بلوچستان کافی نبوده است .
خبرگزاریهای ایران اعلام کردهاند که ۱۴۹ شهر و روستا از شش استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، فارس، کرمان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی درگیر سیل و آبگرفتگی شدهاند. براساس گزارشها این حادثه تاکنون منجر به مرگ یک تن و خسارات مالی فراوان شده است و بسیاری از مردم خانههای خود را ترک کردهاند.
سوال اينجاست كه تاكي رژيم آخوندي به عنوان يك شهروند درجه دوم به اين استان نگاه مي كنند .
بيش از چهار ده از قدمت نظامشان مي گذرد اما مردم مظلوم بلوچستان هنوز در بدترين شرايط زندگي به سر مي برند.
كودكانشان بدون شناسنامه هستند بيش از چهل هزار كودك يتيم وجود دارد در اين استان و هنوز صدها نَفَر مدرسه نرفته اند ومدارس غير استانداردي وجود دارد ، بيكاري وفقر وكوله بري ازاين دسته مي باشند كه قطره ايي از مشكلات سيستان وبلوچستان مي باشد.
چرا هزينه ايي كه صرف بمب ويا آخوند نصرالله لبنان ميكند صرفه ملت مظلوم خود نمي كند.
بيش از شش میلیون بلوچ از اقتصاد دولتی محروم هستند و در سرزمین مادری تحت تبعیض شدید قرار گرفته اند و آواره مرزهای آبي و خاکی گشته اند.وفقط زنده اند !
ملوانان بلوچی که بیش از دو سال است اسیر در دست دزدان دریایی و حاکمیت نسبت به وضعیت انان هیچ گونه تلاشی انجام نداده و گاهاً در پاسخ خانواده و مردمی که خواهان استمداد هستند یا می گویند به ما ربطی ندارد یا از حیطه قدرت ما خارج است یا باج نمی دهیم!
اما اگر این ملوانان بلوچ نبودند و فارس و شیعی مذهب بودند تاکنون سرنوشتشان در هاله از مرگ و ناامیدی نبود و وزارت خارجه و دیگر دستگاههای استانی در تعامل با یکدیگر این معضل و مشکل را حل نموده بودند.
تا جاییکه اگر این ملوانان ملیت ایرانی هم اگر نداشتند و صرفا شیعه مذهب بودند کما اینکه در بسیاری موارد دولت در این مسائل ورود پیدا کرده و دستگاه دیپلماسی اش غوغایی بپا می کرد.
اما باید بپذیریم که این ملوانان بلوچ و سنی مذهب اند و همانگونه که در داخل کشور با تبعیضٍ_ فقر،بیکاری،ترور و تیراندازی های بی ضابطه روبرو هستند و اگر در خارج از بلوچستان نیز دچار مشکلاتی گردند نیز مورد تبعیض و ستم مضاعفی از سوی حاکمیت روبرو می گردند!
وبه گفته محمود بلوچ وقتی می گوییم زنده بودن حتما بدین معناست که زندگی کردن یک آرزوست برای این شش میلیون بلوچ!!
برای زنده ماندن قوت لایموت و کیلویی اکسیژن کافی است . اما
برای زندگی کردن امنیت ـ اقتصاد و استعداد برای پیشرفت با ابزار برای سعادتمند شدن نیاز است.مقوله ثروت قدرت امنیت و اختیار متاسفانه برای ما معادله ای مجهول ودرحد یک ارزو است. بلوچ در جغرافیای سرزمین مادری اش در چهار استان بلوچستان ـ هرمزگان ـ کرمان و خراسان در مجموع مساحت بیش از دویست و هشتاد هزار کیلومتر مربع در ستم و تهدید و در آرزوی یک زندگی بسعادت و امنیت است.
آيا شرایط ملت مظلوم بلوچ اینگونه نیست و آیا نباید کاری کرد و نسل فردا را نجات داد؟ ایا حال که نسل بلوچ باخته فرصت ان را ندارد تا با سوختنش زندگی نسل فردا و فرزندانش را بازیابد و سرنوشت از دست رفته را باز پس گیرد؟ چرا باید سرزمین بلوچ جا برای غیربومیان و شغل برای اشتغال انان داشته باشد ولی برای بومیانش به مثابه افریقایی به هزار بدتر از خود افریقا باشد؟
برای تغییر سرنوشت نیاز به اراده قوی است .
اگر اراده ما قوی و تلاش ما با پشتکار و حوصله باشد ما قادر خواهیم بود هر غیرممکنی را ممکن سازیم.
برای داشتن اراده تغییر اول باید افکاری روشن و بینشی آگاه نسبت به هدف داشته و بدانیم که ما چه می خواهیم و تا چه اندازه نیاز به تلاش داریم .
هرگاه ما اهداف را از روی شناخت و آگاهي کامل انتخاب کردیم آنگاه شکست از ما فاصله خواهد گرفت و امید زنده خواهد شد.
پس ملت بلوچستان بايد يقين داشته باشند كه در همه عرصه پيروز واقعي آنها هستند نه نظام تهران .