جوامعی که خود اتکایی ذهنی ندارند، گرایش به کمک گرفتن از ماوراالطبیعه میباشند
جوامعی که ضعف خود اتکایی ذهنی و فکری دارند، طبیعتا گرایش شدید به کمک گرفتن از نیروهای ماورا طبیعت می باشند. و در نتیجه به اوهام و فاناتکیسم روی می آورند، دین و ایدئولوژی پدیده های فکری هستند که توسط عده ایی با هدف کسب قدرت و ثروت تولید می شوند، که با رواج این تفکرات و جا انداختن آن در بین مردم، با بهره برداری و سواره گیری از نیروی عظیم و مجانی مردمی به اهداف خود نائل می آیند، و قدرت و ثروت جامعه را به چنگ می آورند و در دستانشان قبضه می کنند، و بطبع جوامعی که دارای نقاط ضعف عدم خود اتکایی ذهنی و فکری می باشد در دام سکتاریزم دین و ایدئولوژی اینگونه افراد گرفتار می شوند، و همانند قربانیان اعتیاد خانوادگی، نسل اندر نسل روابط خانوادگی و اجتماعی را به صلابه می کشند، و امکان تفکر فردی و پرسش سوال را در جامعه غیر ممکن می سازند، و اگر افرادی توانایی ذهنی برای باز کردن قلاده دین و ایدئولوژی را از گردن خود باشند ، موردغضب اینان واقع می شوند و با برخوردی انتقام جویانه و با نسبت دادن ارتداد وکفر و الحاد، نوکر امپریالیسم ، دشمن پرولتاریا، به خشنترین وجهی مجازات می شوند، جوامعی که بدنبال تکیه گاه ذهنی می گردند ، برای آنها هیچ فرقی نمی کند که به چه نوع عصای ذهنی تکیه کنند، از یهودیت گرفته تا مسیحیت و اسلام و کمونیسم که وعده بهشت موعود را در آن دنیا و یا در این دنیا می دهند، گرایش پیدا می کنند، در واقع برای آنانی که با امیدوار شدن از وجود و یا بوجود آوردن بهشت خیالی، در آن دنیا و یا در این دنیا به آرامش روحی می رسند و به این آرامش روحی توهم هم معتاد می شوند، البته در کشورهایی مثل ایران که استعداد شدید باز تولید ادیان مشابه را دارند، مثلا تولید تشیع از تسنن توسط شعوبیه و دهها مذهب دیگربه همراه امامزاده سازی، چاه جمکرانسازی می باشند و در این جوامع که مردم دارای نقطه ضعف های خود اتکایی فکری هستند، می توانند در دام انواع اقسام دین و ایدئولوژی گرفتار آیند، مثلا اگر در ایران یهودیت و یا مسیحت و یا کمونیسم قدرت گرفته بود طبیعتا بخاطر وجود زمینه ذهنیت شعوبیه و یا انشعاب گرایی ، از یهویت، مذهب دیگری مثل یهودیت ۲۵ امامی و از مسیحیت مذهب ۱۸ امامی و همانطوری که از کمونیسم مکاتبی همچون احسان طبریسم، بیژن جزنی ایسم، حمید مومنی ایسم و تراب حق شناسیسم و دهها ایسم و حزب و سازمان و گروه ریز و درشت تولید گردید، بقول معروف ًایرانی ها اگر دو نفر با هم باشند حزب تشکیل می دهند. و اگر تعدادشان به سه نفر برسد، منشعب می شوند، البته با تاریخ سازی اغراق آمیز از نوع نعشه های حشیشی که باریکه جوی آب را رودخانه می بینند، بهمراه امامزاده سازی از قبر نویسندگان و شهید سازی و نسبت دادن شهید به آنها، و امروزه پانیرانیسم با رنگ و لعاب دینی و لاییک و چپی سکولار در حال ساختن امامزاده کورش بعنوان قبله گاه شاهنامه خوانان با سرود ای ایران ای مرز پرگهر در حال نشو و نما و شیوع و سرایت داده شدن این نوع اعتیاد می باشند، برای روشن شدن بیشتر مساله با یک ضرب المثل قدیمی ترکی را خاطر نشان می کنیم،
یک روز جوجه های پرنده شانه بسر به مادرشان می گویند که این لانه ما بد جوری بوی گند می دهد، نمیشود به لانه دیگری برویم؟ مادرشان می گوید، عزیزان دلم، با این مقعدی که ما داریم به هر لانه ایی هم که برویم همین بو خواهد آمد، در ایران حتی سکولار دمکراسی هم دگردیسی یافته و به یک ایدئولوژی سرکوب تبدیل می گردد. نمونه های فراوانی هست در لابلای نوشتجات اولترا سکولار دمکراتهای دو آتشه لیبرال و چپی، که با اتکا به داستان های مالیخولیایی تخیلی تاریخ ایران باستان بعد از استقرار دمکراسی در ایران، در آرزوی تبعید همه ترکها به مغولستان می باشند