Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

نظام تحصیلی ایران مبتنی بر بنیادهای نژادپرستانه است

$
0
0

نظام تحصیلی ایران مبتنی بر بنیادهای نژادپرستانه است

پرسش اول:اهمیت حق برخورداری از تحصیل به زبان مادری چیست؟

پاسخ:مطالعات و بررسی های مختلف تحصیل به زبان مادری را در دو زمینه برای رشد کودک موثر میداند، یکی در زمینه رشد موزن روحی کودک در جامعه است و دومی زمینه ساز باروی کودک در کسب دانش بیشتر است. در مورد اولی کودک در یک جامعه (و الخصوص در یک جامعه چندزبانه) به رشد موزون درونی خود نیاز دارد که با تحصیل به زبان مادری در جامعه تامین میشود. هیچ زبان دیگری در این مرحله از زندگی کودک نمیتواند جایگزین زبان مادری وی گردد. چرا که کودک ۶ یا ۷ سال زبان مادری را در بستر خانواده و محیط اجتماعی آموخته و آن را به تناسب سن و سال خویش پروده است. تحصیل به زبان مادری در واقع ادامهء روند بسیار طبیعی این آموخته ها در بعد از ۶ یا ۷ سالگی (سال اول تحصیل) است. این روندی ایست که بصورت طبیعی رشد روحی و علمی کودک را تامین میکند و یک نظام دمکراتیک تحصیلی بایستی بر این مبنا پی ریزی شود. آغاز تحصیل به زبانی غیر از زبان مادری خواه ناخواه سکته ها و یا صدمه های روحی پیدا و ناپیدایی را برای کودک تحمیل میکند. غیرطبیعی و نادرست بودن این روند به دلیل عدم آشنایی و غریبه گی زبان جدید آموزش در مدرسه با کودک از یکسو و از سوی دیگر انقطاع روند طبیعی رشد زبانی کودک که از روزهای اول تولدش و حتی قبل از آن آغاز میگردد و تا ۶ یا ۷ سالگی ادامه می یابد، را به همراه دارد. مطالعات مختلف در زمینه اهمیت تحصیل به زبان مادری این «انقطاع تحمیلی» و آن «غریبگی زبان نسبت به یک زبان بیگانه»، کودک را در معرض صدمات روحی از یکسو و دانش اندوزی اش از سوی دیگر قرار میدهد. مطالعات آکادمیک برای ما نشان میدهد که کودکانیکه به زبان مادریشان تحصیل کرده اند در یادگیری زبانهای دوم و سوم توانایی بیشتری دارند. بی دلیل نیست که در کشورهای مترقی جهان کودکان مهاجر برای تحصیل به زبان . مادریشان تشویق میشوند. و باز بی دلیل نیست که اعلامیه جهانی زبان مادری از سوی کشورهای مختلف به امضاء میرسد. اینها همه نشان از اهمیت تحصیل به زبان مادری کودکان دارد.

پرسش دوم:آیا با توجه به اعطا شدن حق تحصیل به زبان مادری به ارامنه و همچنین قوانین و نگرشهای سیاسی موجود٬ اقوام ایران اعم از ترک( آذربایجانی٬ ترکمن٬ قشقایی٬ افشار) عرب٬ کرد٬ بلوچ٬ لر٬ مازنی٬ گیلکی... روزی خواهند توانست از این حق برخوردار شوند و در مدارس سراسر کشور به تجصیل زبان مادری خود اقدام کنند؟

پاسخ:شوربختانه نظام تحصیلی در ایران بربنیادهای ضدعلمی، تبعیض آمیز و حتی نژادپرستانه فرم یافته است. حقوق زبانی کودکان و در همین رابطه اعلامیه جهانی زبان مادری در ایران به هیچ انگاشته میشود. زبان عرصه تاخت و تاز سیاسی و برتری جویی زبانی یکی بر دیگریست. زبان فارسی عنوانش زبان رسمی است، اما عملا زبان جایگزین زبانهای دیگر (ترکی، کردی، عربی، بلوچی و...) است. از همین اشل مقاصد سیاسی آشکاری در از بین بردن زبانهای غیرفارسی و فارسیزه کردن کشور ایران به چشم میخورد. انکار زبانهای موجود در ایران بویژه انکار زبان ترکی که تعداد متکلمین آن حتی بیشتر از متکلمین به زبان فارسی است، خود بیان آشکار سیاست زبان کشی و زبان زدایی در ایران کثیرالملله و چند زبانی است. علت العل اعطای حق تحصیل به ارامنه در ایران، در واقع ربطی به اعطای حقوق زبانی به دیگر ملل ساکن در ایران ندارد. این اقدام دولت ایران یک اقدام سیاسی برای نشان دادن حسن نیت در قبال جهان مسیحی و در واقع دول معظم غربی است. تحصیل به زبان مادری برای ارامنه امروزه با گسترش جنبش ملی ترک در آذربایجان و دیگر مناطق ترک نشین ایران اشل دیگری به خود گرفته است. ترکها با وجود اینکه ۴۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند، نه تنها زبان ترکی یک از زبانهای رسمی ایران بشمار نمیرود، حتی این جمعیت صاحب یک مدرسه به زبان ترکی در ایران نیست. اما جمعیت کوچک ارامنه از حق تحصیل به زبان مادری خود برخورداد است. و از سوی دیگر در آنسوی رود ارس با وجود اینکه ۲۵ درصد اراضی جمهوری آذربایجان با قصاوت تمام از سوی ارمنستان اشغال شده است، در ایران نیز این تبعیض و کشمکش میان ترکها و ارامنه همچنان جریان دارد و این تضاد به تدریج به متن سیاسی جامعه ایران نیز وارد شده و اعتراضات ترکهای ساکن در ایران را علیه دولت ایران بر انگیخته است. اینکه آیا روزی خلق های غیرفارس خواهند توانست به سان ارامنه در ایران از حق تحصیل برخوردار شوند، پرسشی بسیار جدی و قابل تامل است. آنچه تاریخ برای بشریت می آموزد اینست که حق گرفتنی است و نه دادنی. بنابراین حتی ارامنه نیز اگر حق تحصیل به زبان مادری خود را کسب کرده اند، این حق آنها نیز بر اساس ملاحظات دولت ایران در قبال قدرت دول غربی شکل گرفته است. ملت های تحت ستم و غیرفارس در ایران برای کسب حقوق اتنیکی/ ملی خود، و از آن جمله حق تحصیل به زبان مادری، راه بسیار سخت و پرپیچ و خمی در پیش دارند. ساده نگرانه خواهد بود اگر تصور کنیم که با اعتراضات محدود و غیر سازمان یافته ملیت های غیرفارس در ایران خواهند توانست حق تحصیل به زبان مادری خود را کسب کنند. حتی میتوان از چشم انداز تاریکی در این راستا سخن گفت. اما این همه بی حقوقی خلق های غیرفارس در ایران را نمیتواند و نباید به یاس و ناامیدی بکشاند. به نظرم، درایت و برنامه ریزی های دقیق میتواند ملیتهای غیرفارس را برای رسیدن به این مقصد یاری کند. شاید اینجا جای سخن گفتن از آن راه پرپیچ خمی که عنوان کردیم نباشد. اما باید بدانیم که سرنوشت ملتهای تحت ستم و غیرفارس در ایران برای کسب حقوق اتنیکی / ملی خود بسیار به هم تنیده است. بدون اتحاد عمل (نوشته یا نانوشته) این ملتها و بدون یافتن هم پیمان در میان گرایشات سیاسی مرکز و فارس گرا دستیابی به این حقوق تقریبا غیرممکن است. این سخن را بدون در نظر گرفتن حوادث غیر قابل پیش بینی بیان میکنم. پاسخ صریح به پرسش فوق این استکه تضمینی برای دستیابی به حق تحصیل به زبان مادری وجود ندارد. چون ملت های محکوم و تحت ستم در شرایط کنونی و از هر جهت (سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) ضعیف و ناتوانند. اما درایت رهبران فکری جوامع غیرفارس و گسترش جنبش های ملی و دمکراتیک و بویژه سازمان یابی آنها زمینه های توانمندی گروههای ملی (ترک، کرد، عرب، بلوچ، لر و...) در ایران را فراهم ساخته و بارقه های امید را برای دستیابی به حقوق ملی و فرهنگی و از آن جمله حق تحصیل به زبان مادری را زنده میکند.

پرسش سوم:آیا به نظر شما برای افزایش ارتباط میان اقوام ایران و همچنان لغو انحصار سیاسی زبان فارسی٬ ضروری است تا فارس زبانان در ایران نیز در مدارس به انتخاب خود با یکی از زبانهای قومی در ایران آشنا شوند؟

پاسخ:تا زمانیکه تغییرات دمکراتیک و یا حداقل رفرمهایی در زمینه سیاست در کلیت آن و سیاست فرهنگی و زبانی در بخشی از آن صورت نگرفته باشد، امید بستن به تغییر در نظام آموزشی ایران بیهوده است. پروسه تغییر دمکراتیک در ایران به گسترش اندیشه های دمکراتیک در میان مردم ایران در مرکز و پیرامون نیاز دارد. این گسترش بدون وجود فعالیت سازمان یافته سیاسی و نهادهای مدنی غیرممکن است. سیاستهای دولت حاکم را (چه استبدادی و چه حتی دمکراتیک) تنها قدرت سیاسی و مدنی جنبش های سازمان یافته ملی و مردمی میتوانند تغییر دهد. بنابراین تا زمانیکه جنبش های ملی دمکراتیک به آن درجه از رشد سازمان یافته نرسیده باشند که بتوانند به شکل گیری تغییرات در ایران کمک کنند، هیچ امیدی به تغییر از بالا نیست. رشد جنبش های ملی و دمکراتیک در مناطق غیرفارس و رشد جنبش دمکراسی خواهی در مرکز، در شرایط مقتضی، خواه ناخواه این جنبش ها را، یا حداقل بخشی تاثیر گذار از این جنبش ها را برای ایجادتغییر در سیاستهای دولت حاکم میتواند به هم نزدیک کند. این نزدیکی البته الزامات خاص خود را طلب میکند و به درایت رهبران هر دو طرف احتیاج دارد. بایستی در انتظار زمانی باشیم که جنبش های سیاسی مختلف در مرکز و پیرامون به قدری قدرتمند شده و به قدری درایت داشته باشند که بتوانند با ایستادن در کنار هم تغییرات دمکراتیک را که فوقا بخشی از آن را بر شمردیم به دولت ایران تحمیل کنند و یا اگر باز هم قدرت بیشتری کسب کردند و افکار عمومی را در داخل و خارج از کشور به خود جلب کردند، به تغییراتی اساسی در ایران راه ببرند. این تغییرات البته که در زمینه سیاست زبانی باید که حقوق برابر زبانی را تامین کند و تمامی زبانها در مناطق ملی خود و حتی برای متکلمین آنها در سراسر کشور رسمیت یابد. و البته با تاریخ تاریکی که ایران در سیطره تک زبانه گی در کشور دارد، باید که حداقل دو زبان ارتباطی (فارسی و ترکی) سراسری در نظامی زبانی کشور وجود داشته باشد. این آن تغییریست که تمامی خلقهای غیرفارس ساکن در ایران به دنبال رسیدن به آن هستند. خلق فارس و دیگر خلقهای ساکن در ایران نیز از قبل این تغییرات دمکراتیک در کشور، ثبات سیاسی، همبستگی خلقها با همدیگر، زندگی در عین صلح و فراهم شدن شرایط برای رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی را تجربه خواهند کرد.
۲۰۱۷۰۹۱۹
منبع؛
میکرفون نیوز
http://www.mikrofonnews.com/شاملی-نظام-تحصیلی-ایران-مبتنی-بر-بنیاد/


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>