استقلال کردستان و موضع آگاهانه ی فعال آذربایجانی
نوشته اند:
«استقلال کردستان به نفع جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان است»
«حمایت از استقلال و رفراندوم کردستان به معنای حمایت از استقلال و رهایی ملی مردم تورک در آذربایجان است. مخالفت با استقلال کردستان همسویی با رژیم اشغالگر ایران و ترکیه است.»
«اختلاف ارضی و ادعای ارضی کردها به اراضی آذربایجان نمی تواند مانع از حمایت از حقوق دمکراتیک کردها بشود.»
در این رابطه توجه را به نکات زیر جلب میکنم:
گرچه حمایت از« حق تعیین سرنوشت مردم در کردستان » در کلیت « مثبت» است، و درست، اما این حمایت نباید چشم فعال آذربایجانی را به « خطرات عظیمی» که ناسیونالیسم کرد، برای « آذربایجان» و خود «مردم کردستان»، دارد درست میکند و کرده، ببندد.
این « کور سازی» برای آذربایجان و جتی برای خود مردم کردستان، بسیار خطرناک است. لازم است این خطرات را دید و در اندیشه چاره بود.
فعال آذربایجانی آگاه، با توجه به نکات منفی که متوجه آذربایجان و مردم کردستان است، از استقلال کردستان، حمایت میکند؛ اما این نکات را لازم است به دیده گیرد:
نخست یک اصل اصولی:
استفاده از یک چیز خوب، در همه ی شرایط مثبت و درست نیست.
خوردن غذا برای گرسنه خوب است، اما نه در هر شرایطی.
گاهاً «1- صبر ، 2-پیدا کردن راه دیگر برای تهیه غذا، یا حتی 3-نخوردن»، ضروری ست عمل شود.
1- اکنون شرایط داخلی و خارجی برای استقلال کردستان مساعد نیست. اقدام در شرایط نامساعد میتواند موجب شکست یا حتی پیروزی هم بشود. ولی لازم است توجه کرد:
2- در داخل« خانهای کرد تازه سرمایه دار شده، با ایجاد اختناق تمام ، میخواهند حکومت خود را مستحکم کنند؛ و دست زحمتکشان کرد مانند همیشه خالی و خالی تر خواهد شد.
3- در منطقه و جهان در کلیت نظر مثبتی دیده نمیشود.
اما این شرایط نامساعد الزاماً و حتما دلیل شکست این خانها نمی تواند باشد. ممکن است آنها پیروز شوند، ولی این پیروزی پیروزی « مردم و دموکراسی و عدالت اجتماعی و رفع تبعیض» نخواهد بود که شرایط اش موجود نیست.
و اما در رابطه با آذربایجان :
برخلاف نظر دوست گرامی،
پیروزی ناسیونالیسم کرد، به رهبری خانهای تازه سرمایه دار شده،
«امنیت و اراضی آذربایجان » را بیش از پیش مورد تهدید قرار خواهد داد. انتظار عدم « گسترض اراضی و تهدید امنیت مردم آذربایجان» از این خانها « خود فریبی» ست. و انتظار بیجایی از ناسیونالیسم است. ناسیونالیسم ذات اش چنین است.
---
فعال آگاه در کلیت از تعیین سرنوشت مردم کردستان دفاع میکند ولی لازم نیست در تعیین « زمان و نحوی» انجام آن حمایت کند و شریک شود. زمان نامساعد است و همسایه که ما باشیم، و امثال ما، مورد تهدید قرار دارد؛ و نحوی عمل تحت استیلای سازمان « اختناف» به نام «آسایش» نافی شرایط دموکراتیک است.
---
چاره چیست؟
1-حمایت از حق تعیین سرنوشت کردها با شرایط دموکراتیک. و عدم تهدید همسایه ها.
2- آذربایجان لازم است جبهه ی متحد خود را تشکیل دهد.
---
در شرایطی که خانهای تازه سرمایه دار شده ی کرد توسط سازمان امنیت « آسایش» در اقلیم
اختناق را بر جامعه چیره ساخته اند و اراضی و امنیت دیگران را تهدید میکنند، از حد اقل رفاه و آزادی زحمتکشان کرد خبری نیست، شعار « همه پرسی و استقلال» فاقد وضعیت
«حمایت از حق تعیین سرنوشت کردها با شرایط دموکراتیک. و عدم تهدید همسایه ها»ست؛
در این وضعیت بیاییم کور -کورانه، بخاطر اینکه « همه پرسی و استقلال» ، خوب است، حق است، بدون در نظر گرفتن شرابط ضروری آن ، قاطی « ناسیونالیسم کرد» شویم، کودکی سیاسی ست و کور سویی.
فعال آگاه آذربایجانی نباید دچار این خطا شود.
هر چیزی، هر شعاری، شرایط لازم خود را دارد ، بدون توجه به شرایط، با پرده بر جلوی چشم ، نمی توان « حمایت و موضع آگاهانه» گرفت.
«حمایت از حق تعیین سرنوشت کردها با شرایط دموکراتیک. و عدم تهدید همسایه ها» درست است و در هنگام عدم این شرایط، لازم است آن را گفت و خواستار شد، و از این وضعیت، حمایت کرد.
یعنیفعال آگاه می تواند از « همه پرسی و استقلال اقلیم و کردستان، در شرایط وجود دموکراتیک داخلی آن، و عدم تهدید امنیت و گسترش اراضی» حمایت کند.
---
راه حل مشکل اتنیکها در ایران،
1- راهی ست که « انتخاب آگاهانه و دموکراتیک خودشان»باشد. هر طور که جمعاً صلاح خود می یابند.
2- من خواهان درست کردن « وضعیت دموکراتیک و مسالمت آمیز» برای انجام این « انتخاب»ام .
3- خودم یک رای دارم و ابدا هم نگران رای خود نیستم. صلاح خود را در میان انتخاب مردم خود میجویم.
به انتخاب شان نقدی هم داشته باشم البته که خواهم گفت.
اما نگران « اوضاع غیر دموکراتیک و خشونت آمیزم». که نباید پدید آید.
در میان انتخاب سه راه حل معروف، پیرامون جامعه ی اتنیکهای ایران، موضع بیان شده ام، روشن است:
1- ایران متمرکز
2- ایران تجزیه شده به چند کشور کوچک
3- فدرالیسم دموکراتیک
من راه حل فدرالیسم دموکراتیکرا مشکل گشا، صلح آمیز و عملی میدانم.
---
حق تعیین سرنوشت، همه پرسی و استقلال ، «حق مردم» است، نه حق یک حزب، یا حق بارزانی .«حق مردم» اقلیم و کردستان، در شرایط دموکراتیک، برابری و آزادی، و عدم تهدید همسایگان، قابل پیگیری ست، نه در شرایط اختناق و تهدید امنیت و اراضی دیگران. همه پرسی و استقلال مردم را با همه پرسی و استقلال بارزانی نباید اشتباه کرد. آنچه در اقلیم میگذرد همه پرسی برای «دولت بارزانی»، خان دیروزی و سرمایه دار تازه به دوران رسیده امروزی ست.
همه پرسی و استقلال بیش از هر چیزی شرایط لازم خود را دارد. آنچه بارزانی انجام میدهد جهت دولت خودش است، نه «دولت مردم».
اقلیم بعد از چند دهه تشکیل حکومت خودمختاری،تازه دارد همه پرسی مطرح میکند.آذربایجان هم وقتی چند دهه امور خود را خودش اداره کرد و راضی نشد میتواند شعار استقلال و همه پرسی بدهد.
اکنون شعار استقلال آذربایجان زود رس، غیر عملی، دشمن تراشانه و ماجرا جویانه است.
سیاست سنگ بزرگ، علامت نزدن است.