شورای مدیریت گذار و چند پرسش،
نگارنده از شمار آن کسانی بوده است که بارها در باره یک شورای موقت گذار نوشته است با چند تاکید ویژه به شرح زیر:
۱ ـ هسته اصلی این شورا میباید در ایران باشد. انگیزه این اندیشه نیز بسیار روشن بوده است زیرا کوشندگان در ایران هستند که بارِ رنجهای زیادی را بر دوش کشیده، بیشتر و بهتر از ما در برون مرز از وضع ایران آگاهی داشته و شماری گاه بارها گرفتار زندان و انبوهی دردسر شدهاند که همه از آن آگاه هستیم.
۲ ـ تاکیدِ روشن بر پاسداری از "یکپارچگی سرزمین ایران"که در وضع بسیار پیچیده و سرنوشت سازِ امروزِ ایران، از اهمیت بالایی برخوردار است و به سبب ستم گریهای حکومت اسلامی زمینههای نگران کنندهای برای تهدید این یکپارچگی به وجود آمده است که نگارنده نیز در گذشته به سهم خود بارها آنها را به میان آورده است.
۳ ـ تاکید در بند پیشین بر این نیز استوار است که شوربختانه ما با حکومتی روبرو هستیم که نه علاقهای به میهن و آینده آن دارد و نه به هیچ قانون و خویِ انسانی پای بند است و همآن گونه که امروز به خوبی شاهد هستیم، برای ماندگاری در قدرت به هر آتش افروزی که بتواند دست خواهد زد. نیاز به توجه زیاد و هر روزه به این نکته هست که حکومت اسلامی در نتیجه ندانم کاریها، توهمها و هژمونی خواهی در منطقه، دشمنان فراوانی برای ایران فراهم نموده است که از "ایرانستان"و تکه، تکه شدن ایران خشنود شده و میتوانند تکیه گاهی برای جدایی خواهان (با بهانهها و عنوان هایِ گوناگون) شوند. حتاپس پس از فروپاشی نیز این حکومتگران ورشکسته اگر مجال یابند و نیروی بازدارندهای استوار، هُشیار، کاردان و در یک واژه توانمند و متکی به پشتیبانی مردم در برابرشان وجود نداشته باشد، از آتش افروزی و ایجاد آشوب در خودِ ایران با دست زدن به همه گونه نیرنگ و تبهکاری، کوتاهی نخواهند نمود و به خطرِ تجزیه ایران اهمیتی نخواهند داد و با دشمنان یکپارچگی ایران هم سو خواهند شد.
۴ ـ یک تاکید مهم دیگر در آنچه خواست نگارنده بوده است، وجود نمایندگانی از همه لایههای اجتماعی در این شورا بوده است که هنوز برای من روشن نیست که آیا چنین ترکیبی شکل گرفته است یا نه؟ من جایگاه ویژهای برای جوانان کوشا و میهن دوست در دیدگاه خود داشته و دارد زیرا آنان را نیرومند ترین وزنه برای آینده ایران میداند و نقش آنان در ساخت آیندهای بهتر برای مردم ایران را دارای ارزشی زیاد میداند. شوربختانه در میان چهرهایی که در دو روز کنفرانسِ شورا دیده شد، جوانانی دیده نمیشدند و یا من ندیدم!
۵ ـ کار رهایی از حکومت ویرانگر اسلامی، تنها به دست خود ایرانیان و بدون وابستگی به بیگانگان انجام پذیرد.
سرانجام این شورا پا گرفت
سر انجام این شورا پا گرفت ولی پرسش هایی نیز به میان آمد:
الف: نخستین پرسش در باره لگوی این شورا است. اگر هدف نقشه ایران بوده است آن رنگ آمیزی پرچم (که به جای رنگ سبز رنگ آیی آبهای خزر و خلیج فارس آمده) است، چیست؟ اگر پرچم ایران هدف بوده است نقش شیرو خورشید کجا رفته است و با اجازه از کدام مردم آن نقش برداشته شده است؟ به همین سادگی نمیتوان در نخستین گامها نقشی از هویت ایران بر پرچم را به خواست خود برداشت و از میان بُرد و من در این باره با انتقادِ درستِ ف.م. سخن همخوان هستم!
ب: مورد دیگر که سبب شگفتی شد نبود اندک اشارهای است نه در پیش گفتار، نه در متن آنچه منتشر شده و نه در اعلام به آغاز کارِ شورا در باره بیانیههای ۱۴ تنه شیردلانی که در ایران منتشر کردهاند و هم اکنون شمار زیادی از آنان در بند و خود و خانوادههایشان زیر فشار هستند. این امر پیش پا افتادای نبوده است که شورایی که میخواهد وظیفه مهمی را بر دوش گرفته و میباید در برابر رویدادهای درون ایران حساسیت فراوان داشته باشد، به سادگی از آن چشم پوشی کند. چرا پشتیبانی از بیانیههای ۱۴ تنه در ایران، از سوی شورا انجام نشده است؟
پ: نامه انصراف و انتقاد آقای کوروش زعیم از جبهه ملی بر نکتهای انگشت نهاده که در سه سند پایهای منتشر شده، سخنی از آن به میان نیامده و روشن نیست آقای زعیم چگونه به این موضوع رسیده که بیانیه از "فدرالیسم"سخن گفته است؟ در این سند بارها بر یکپارچگی ایران تایید شده است. به این بند از سند شماره ۱ توجه کنید:
"برای نیل به چنین اتحادی که دربرگیرنده فعالان همه گروههای اجتماعی و احزاب و گرایشهای سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه کشور خواهد بود، تعهد به چند اصل بنیادی یعنی: حفظ یکپارچگی ملی و تمامیت ارضی ایران، دموکراسی پارلمانی مبتنی بر جدایی دین از دولت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه آن الزامی است. "تاکیدها از من است
و بخشی از سند ۲ بیانیه:
"پیشبرد این وظیفه کلان ملی و فرا حزبی، بویژه با توجه به تکثر و گونه گونی اجتماعی و سیاسی در کشور، ایجاب میکند مدیریت گذار خصلتی پلورالیستی و فراگیر داشته باشد و شرکت کنندگان در آن به گذار از نظام جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک، سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، حفظ تمامیت سرزمینی و یکپارچگی کشور ایران متعهد باشند. "تاکید از من است
من به عنوان یک ایرانی که برای آینده آزاد ایران و یکپارچگی آن اهمیت فراوران قائل است، یاد آور میشود که اگر شورا بخواهد وارد بحث و گفتگو بر سر فدرالیسم شود، از دید من به یکی از بدترین و زیان بار ترین کارها تن داده است. همآنگونه که پیش تر آمد و شمار دیگری از کوشندگان بارها اشاره کردهاند، وضع امروز ایران به هیچ شکل اجازه ورود به چنین بحثِ ویرانگری را نمیدهد و این میتواند دامی شود که حکومت نیز خود به سادگی به آن دامان بزند. نباید در این چاله خطرناک افتاد. آیا شورای مدیریت (یا موقت) گذار آماده است که در این باره از همین آغاز یکبار دیگر به روشنی موضع گبری کرده و آن را بیان کند تا جایی برای شک و تردید کسانی چون آقای زعیم باقی نماند؟
ت ـ بیانیه آنجا که به درستی از حقِ آموزش به زبان مادری سخن گفته است میباید تاکید بیشتر و روشن تری بر این موضوع میکرد که زبان رسمی و پبوندی همه ایرانیان فارسی است و تدریس زبان فارسی برای همه ایرانیان اجباری است زیرا راهی جز این برای زبانِ اداری همه فهم و پیوند و تماس بین همه ایرانیان نیست.
انتقادهایی شتاب زده
پیش از اعلام رسمی کار این شورا، شوربختانه آقای عبدالستار دوشوکی برخورد شتاب زدهای به ویژه در باره آقای حسن شریعتمداری انجام دادند که از دیدِ من تنها به پراکندگی بیشتر اپوزیسیون دامن میزد. این برخورد بیشتر شخصی و در باره آقای شریعتمداری به گونهای تحقیر آمیز و همراه با تمسخر بود. آقای دوشوکی هم میهن بلوچ و آگاه ما، خود بخشی از سرمایه هایِ ایران هستند و جای ایشان میباید در این شورا باشد. چه خوب بود که همچون بیشتر زمانها که نوشتهاند، با استدلال و منطق آنچه میخواستند به نقد میکشیدند.
نقدهای تند دیگری شده است، برای نمونه هم میهن دیگری، واژگونه آقای زعیم، ایراد کرده است که چرا شورایِ گذار از "فدرالیسم"سخن نگفته است! تفاوت برخوردها را میبینید!
نگارنده با آنچه در سه سند منتشر شده آمده است همخوانی دارد ولی هنوز از کم و کیف چگونگی شرکت کنندگان در این شورا آگاهی درستی ندارد. جز چند تنی در ایران، از همراهی دیگر کوشندگان درون ایران آگاه نیست و در مورد شرکت کنندگان در برون مرز نیز نام عضوها منتشر نشده و یا من ندیدهام و در این باره زود است که داوری کرد. امیدوار باشیم که راه بر فرصت جویان و دستهای بیرونی حکومت برای خرابکاری در کار این شورا کاملن بسته باشد. باید دید شورا تا چه اندازه در میدانِ عمل پیش میرود زیراین مهم است نه سخنان زیبا در نشستها و کنفرانسها که سالها زده شده است. امید که در باره این شورا چنین نشود و آنان در رسیدن به هدف بیشتر به کار و عمل تکیه کنند. آینده نزدیک شورا را در بوته آزمایش خواهد نهاد.
۳ ـ تاکید در بند پیشین بر این نیز استوار است که شوربختانه ما با حکومتی روبرو هستیم که نه علاقهای به میهن و آینده آن دارد و نه به هیچ قانون و خویِ انسانی پای بند است و همآن گونه که امروز به خوبی شاهد هستیم، برای ماندگاری در قدرت به هر آتش افروزی که بتواند دست خواهد زد. نیاز به توجه زیاد و هر روزه به این نکته هست که حکومت اسلامی در نتیجه ندانم کاریها، توهمها و هژمونی خواهی در منطقه، دشمنان فراوانی برای ایران فراهم نموده است که از "ایرانستان"و تکه، تکه شدن ایران خشنود شده و میتوانند تکیه گاهی برای جدایی خواهان (با بهانهها و عنوان هایِ گوناگون) شوند. حتاپس پس از فروپاشی نیز این حکومتگران ورشکسته اگر مجال یابند و نیروی بازدارندهای استوار، هُشیار، کاردان و در یک واژه توانمند و متکی به پشتیبانی مردم در برابرشان وجود نداشته باشد، از آتش افروزی و ایجاد آشوب در خودِ ایران با دست زدن به همه گونه نیرنگ و تبهکاری، کوتاهی نخواهند نمود و به خطرِ تجزیه ایران اهمیتی نخواهند داد و با دشمنان یکپارچگی ایران هم سو خواهند شد.
۴ ـ یک تاکید مهم دیگر در آنچه خواست نگارنده بوده است، وجود نمایندگانی از همه لایههای اجتماعی در این شورا بوده است که هنوز برای من روشن نیست که آیا چنین ترکیبی شکل گرفته است یا نه؟ من جایگاه ویژهای برای جوانان کوشا و میهن دوست در دیدگاه خود داشته و دارد زیرا آنان را نیرومند ترین وزنه برای آینده ایران میداند و نقش آنان در ساخت آیندهای بهتر برای مردم ایران را دارای ارزشی زیاد میداند. شوربختانه در میان چهرهایی که در دو روز کنفرانسِ شورا دیده شد، جوانانی دیده نمیشدند و یا من ندیدم!
۵ ـ کار رهایی از حکومت ویرانگر اسلامی، تنها به دست خود ایرانیان و بدون وابستگی به بیگانگان انجام پذیرد.
سرانجام این شورا پا گرفت
سر انجام این شورا پا گرفت ولی پرسش هایی نیز به میان آمد:
الف: نخستین پرسش در باره لگوی این شورا است. اگر هدف نقشه ایران بوده است آن رنگ آمیزی پرچم (که به جای رنگ سبز رنگ آیی آبهای خزر و خلیج فارس آمده) است، چیست؟ اگر پرچم ایران هدف بوده است نقش شیرو خورشید کجا رفته است و با اجازه از کدام مردم آن نقش برداشته شده است؟ به همین سادگی نمیتوان در نخستین گامها نقشی از هویت ایران بر پرچم را به خواست خود برداشت و از میان بُرد و من در این باره با انتقادِ درستِ ف.م. سخن همخوان هستم!
ب: مورد دیگر که سبب شگفتی شد نبود اندک اشارهای است نه در پیش گفتار، نه در متن آنچه منتشر شده و نه در اعلام به آغاز کارِ شورا در باره بیانیههای ۱۴ تنه شیردلانی که در ایران منتشر کردهاند و هم اکنون شمار زیادی از آنان در بند و خود و خانوادههایشان زیر فشار هستند. این امر پیش پا افتادای نبوده است که شورایی که میخواهد وظیفه مهمی را بر دوش گرفته و میباید در برابر رویدادهای درون ایران حساسیت فراوان داشته باشد، به سادگی از آن چشم پوشی کند. چرا پشتیبانی از بیانیههای ۱۴ تنه در ایران، از سوی شورا انجام نشده است؟
پ: نامه انصراف و انتقاد آقای کوروش زعیم از جبهه ملی بر نکتهای انگشت نهاده که در سه سند پایهای منتشر شده، سخنی از آن به میان نیامده و روشن نیست آقای زعیم چگونه به این موضوع رسیده که بیانیه از "فدرالیسم"سخن گفته است؟ در این سند بارها بر یکپارچگی ایران تایید شده است. به این بند از سند شماره ۱ توجه کنید:
"برای نیل به چنین اتحادی که دربرگیرنده فعالان همه گروههای اجتماعی و احزاب و گرایشهای سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه کشور خواهد بود، تعهد به چند اصل بنیادی یعنی: حفظ یکپارچگی ملی و تمامیت ارضی ایران، دموکراسی پارلمانی مبتنی بر جدایی دین از دولت و اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه آن الزامی است. "تاکیدها از من است
و بخشی از سند ۲ بیانیه:
"پیشبرد این وظیفه کلان ملی و فرا حزبی، بویژه با توجه به تکثر و گونه گونی اجتماعی و سیاسی در کشور، ایجاب میکند مدیریت گذار خصلتی پلورالیستی و فراگیر داشته باشد و شرکت کنندگان در آن به گذار از نظام جمهوری اسلامی به نظامی دموکراتیک، سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، حفظ تمامیت سرزمینی و یکپارچگی کشور ایران متعهد باشند. "تاکید از من است
من به عنوان یک ایرانی که برای آینده آزاد ایران و یکپارچگی آن اهمیت فراوران قائل است، یاد آور میشود که اگر شورا بخواهد وارد بحث و گفتگو بر سر فدرالیسم شود، از دید من به یکی از بدترین و زیان بار ترین کارها تن داده است. همآنگونه که پیش تر آمد و شمار دیگری از کوشندگان بارها اشاره کردهاند، وضع امروز ایران به هیچ شکل اجازه ورود به چنین بحثِ ویرانگری را نمیدهد و این میتواند دامی شود که حکومت نیز خود به سادگی به آن دامان بزند. نباید در این چاله خطرناک افتاد. آیا شورای مدیریت (یا موقت) گذار آماده است که در این باره از همین آغاز یکبار دیگر به روشنی موضع گبری کرده و آن را بیان کند تا جایی برای شک و تردید کسانی چون آقای زعیم باقی نماند؟
ت ـ بیانیه آنجا که به درستی از حقِ آموزش به زبان مادری سخن گفته است میباید تاکید بیشتر و روشن تری بر این موضوع میکرد که زبان رسمی و پبوندی همه ایرانیان فارسی است و تدریس زبان فارسی برای همه ایرانیان اجباری است زیرا راهی جز این برای زبانِ اداری همه فهم و پیوند و تماس بین همه ایرانیان نیست.
انتقادهایی شتاب زده
پیش از اعلام رسمی کار این شورا، شوربختانه آقای عبدالستار دوشوکی برخورد شتاب زدهای به ویژه در باره آقای حسن شریعتمداری انجام دادند که از دیدِ من تنها به پراکندگی بیشتر اپوزیسیون دامن میزد. این برخورد بیشتر شخصی و در باره آقای شریعتمداری به گونهای تحقیر آمیز و همراه با تمسخر بود. آقای دوشوکی هم میهن بلوچ و آگاه ما، خود بخشی از سرمایه هایِ ایران هستند و جای ایشان میباید در این شورا باشد. چه خوب بود که همچون بیشتر زمانها که نوشتهاند، با استدلال و منطق آنچه میخواستند به نقد میکشیدند.
نقدهای تند دیگری شده است، برای نمونه هم میهن دیگری، واژگونه آقای زعیم، ایراد کرده است که چرا شورایِ گذار از "فدرالیسم"سخن نگفته است! تفاوت برخوردها را میبینید!
نگارنده با آنچه در سه سند منتشر شده آمده است همخوانی دارد ولی هنوز از کم و کیف چگونگی شرکت کنندگان در این شورا آگاهی درستی ندارد. جز چند تنی در ایران، از همراهی دیگر کوشندگان درون ایران آگاه نیست و در مورد شرکت کنندگان در برون مرز نیز نام عضوها منتشر نشده و یا من ندیدهام و در این باره زود است که داوری کرد. امیدوار باشیم که راه بر فرصت جویان و دستهای بیرونی حکومت برای خرابکاری در کار این شورا کاملن بسته باشد. باید دید شورا تا چه اندازه در میدانِ عمل پیش میرود زیراین مهم است نه سخنان زیبا در نشستها و کنفرانسها که سالها زده شده است. امید که در باره این شورا چنین نشود و آنان در رسیدن به هدف بیشتر به کار و عمل تکیه کنند. آینده نزدیک شورا را در بوته آزمایش خواهد نهاد.