آقای یدالله کنعانی به مناسبت سالگرد تاسیس حکومت ملی آذربایجان در بین سالهای 1325-1324 مقاله وزینی را (سخنی چند پیرامون جنبش ملی ۲١ آذر سال ۱۳۲۴ در آذربایجان)به رشته تحریر درآورده اند. این مقاله ضمن دفاع از حق مشروع مردم آذربایجان برای برپایی حکومت ملی خود، تاسیس این دولت را، به درستی، بر بنیاد گسترش نهضت ملی و مبارزات دهقانی در آذربایجان و نیازهای برخاسته از شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آن دوره ارزیابی کرده اند. آنچه که به هنگام مطالعه این نوشته به ذهنم خطور کرد، خلاء دو نکته استکه از زاویه منافع خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران از اهمیت ویژه ایی برخوردار است.
یک: تفاوت دولت قاجار با دولت پهلوی ها در چیست؟
بخش دوم
دو: مضرات "آذربایجانی"نامیدن زبان مردم آذربایجان کدام است؟
*****
در دو جای مقاله اسم زبان مردم آذربایجان، "آذربایجانی"خوانده شده و از آن جمله میخوانیم: "جنبش ۲١ آذر زبان آذربایجانی را در آذربایجان رسمی اعلام کرد." (پایان نقل قول)
مردم در آذربایجان نه به یک زبان، بلکه به چند زبان سخن میگویند. بنابراین "آذربایجانی"نامیدن یکی از این زبان ها عملا به حاشیه راندن دیگر زبانها را به همراه خواهد داشت. مردم آذربایجان فارغ از کالیبر جمعیتی آنها به زبانهای مختلفی (ترکی، کردی، فارسی، تالشی، گیلکی، ارمنی و ...) سخن میگویند. از نظر حقوقی و صد البته به دلایل روشن سیاسی در اتحاد شوروی سابق، زبان ترکی در آذربایجان را به غلط و با اهداف استعماری "آذربایجانی"خواندند و به این عنوان نادرست رسمیت حقوقی بخشیدند.
"آذربایجانی"خواندن زبان مردم آذربایجان، جدا از نادرست بودن مفهوم "زبان آذربایجانی"مضررات قابل توجه دیگری را نیز به کشور تحمیل میکند؛
یک:اگر زبانی تحت عنوان "زبان آذربایجانی" (بجای زبان ترکی) در آذربایجان جنوبی و به هنگام تشکیل دولت در آن رسمیت حقوقی بیابد، بدان معناست که دیگر زبانهای واقعا موجود در آذربایجان (کردی، فارسی، تالشی، ارمنی، گیلکی...) فاقد رسمیت حقوقی خواهند بود و حتی عنوان زبان ملی خلق ترک یعنی "زبان ترکی"، زبانی بیگانه در کشور تلقی خواهد شد. تصورش را بکنید که "آذربایجانی"خواندن زبان ترکی در جمهوری آذربایجان چه حس بیگانه ایی را برای یک ارمنی یا طالش و... ایجاد میکند، چون اسم زبان آنها "آذربایجانی" (یعنی ترکی) نیست که بخواهند خودشان را در آن حقوق باز شناسند.
دو:"آذربایجانی"خواندن زبان اتنیک ترک در آذربایجان، به یک معنی تبعیض را در یک دولت حقوقی گسترش خواهد داد. چرا که اگر مردم ترک، اسم زبانشان آذربایجانی خوانده شود، مردمان غیرترک ساکن در چنین جغرافیایی بی تردید اسامی غیرآذربایجانی تلقی خواهند شد. به بیان دیگر "آذربایجانی"نامیدن نام یک گروه اتنیکی، خود بخود غیرآذربایجانی بودن زبان اتنیک های دیگر را به همراه خواهد داشت و این خود چه درصورت و چه در محتوی به تبعیض شکل حقوقی خواهد داد. اما اگر اسم واقعی زبانها (ترکی، فارسی، کردی، گیلک، ارمنی و...) در کشور رسمیت یابد، این رسمیت هم رفتار عادلانه و حقوقی در جامعه گسترش خواهد داد و تبعیض را در عرصه حقوقی از بین خواهد برد و هم اینکه از تنشهای اتنیکی بعدی و احتمالی در آینده جلوگیری خواهد کرد.
با اندکی دقت متوجه خواهید شد که در ایران نیز بتدریج و بویژه خارج از ایران، اصطلاح "زبان ایرانی"به جای "زبان فارسی"در حال ترویج است. تصورش را بکنید که روزی به جای زبان فارسی "زبان ایرانی"مورد استفاده قرار بگیرد و عنوان "زبان ایرانی"رسمیت حقوقی بیابد. در چنین شرایطی نه تنها عنوان "زبان فارسی"تحریف میشود، در عین حال زبانهای غیرفارسی در ایران نیز زبانهای غیرایران (بیگانه) تلقی خواهد شد. این بیگانگی در اشکال مختلف میتواند خود را نشان دهد، که تبعیض و تحقیر ملیتهای غیرفارس یکی از آن اشکال خواهد بود.
سه:"آذربایجانی"خواند زبان خلق ترک در آذربایجان، از نقطه نظر روانی، میان خلق ترک در آذربایجان و بخش های دیگر خلق ترک در دیگر کشورها تخم جدایی و انفکاک را خواهد کاشت و به تدریج جغرافیای اتنیکی خلق ترک را به بخشهای بیگانه از هم تبدیل خواهد کرد و زمینه های همکاریهای دو و یا چندجانبه و برادرانه را میان این کشورها خواهد خشکاند و نقش آفرینی دول متعلق به این خلق ها را برای صلح و ترقی در منطقه و جهان بسیار محدود خواهد کرد. این معضل را امروز در میان مردم ترک در آذربایجان که زبانشان را "آذربایجانی!!"میخوانند با مردم ترک در ترکیه که زبانشان را "ترکی"میخوانند میشود به عینه مشاهده کرد. هرچند که تلاشی در جمهوری آذربایجان وجود دارد که عنوان زبان ساختگی "آذربایجانی"را در قانون اساسی به چالش گرفته است و "زبان ترکی"را به مثابه زبان رسمی ترویج میکنند.
علت نامگذاری نادرست و استعماری دولت اتحاد شوروی سابق قطع رابطه ارگانیک بخشهای مختلف ملت ترک در جهان و از آن جمله با ترکیه و آذربایجان جنوبی (در ایران)بود. از همین نگاه، تکرار سناریو سیاه شوروی سابق که انعکاس آن را در قانون اساسی جمهوری کنونی آذربایجان و حتی بیانیه 12 شهریور فرقه دمکرات آذربایجان نیز میتوان دید، چیزی جز خدمت به مقاصد استعماری دولتهای بیگانه نیست. برای نمونه امروز زبان عربی زبان رسمی چندین کشور در منطقه خاورمیانه است. رسمی بودن زبان عربی در این کشورها نه تنها هیچ خللی در مناسبات این کشور ها بوجود نیاورده، بلکه حتی این خلقها را در سطح وسیعتری بسوی همبستگی، اتحاد و همکاری در تمامی سطوح منطقه ایی و جهانی کشانده است. شکل گیری اتحادیه ایی از کشورهای عربی که خود را در قالب "اتحادیه عرب"متبارز ساخته، نمود همان همبستگی و اتحاد کشورهای عربی است. حال سیاست تاکنونی "اتحادیه عرب"در قبال مسائل منطقه و جهان چگونه بوده، بحثی خارج از موضوع بررسی ماست.
2013-12-19
منبع: سایت تریبون
http://tribun.com/history/1664-2013-12-07-12-37-43